ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

آیا روحانی به ظریف بی‌اعتماد شده است؟


به دنبال این حضور ناگهانی، تفاسیر متعددی در این خصوص ارائه شده که بسیاری از آنها تا حد زیادی غیرقابل قبول است. بسیاری از این تفسیرها، حضور فریدون را به معنای تضعیف تیم مذاکره کننده ارزیابی کرده اند.

در این میان، روزنامه جمهوری اسلامی از رسانه های نزدیک به دولت، مدعی شد برادر روحانی، حامل راهکارهای رییس جمهور برای رفع موانع احتمالی مذاکرات است.

این روزنامه نوشت: دستیار ویژه رئیس‌جمهور حامل راهکارهائی است که آقای روحانی برای برطرف شدن موانع موجود بر سر راه مذاکرات و رسیدن به توافق نهائی و جامع در نظر گرفته است. سفر وزرای خارجه کشورهای غربی عضو گروه 1+5 به وین نیز با همین هدف صورت گرفته که مذاکرات را در سطح سیاسی و فراتر از کارشناسی هسته‌ای به نتیجه برسانند.

در این تحلیل، حضور فریدون در کنار حضور وزرای خارجه کشورهای غربی قرار گرفته است این در حالی است که حضور وزرای مذکور –نه تنها وزرای کشورهای غربی بلکه هر 6 وزیر کشورهای 5+1 – پیش از این نیز مسبوق به سابقه بوده و اتفاق جدیدی رخ نداده است که نیازی به حضور یک فرد جدید از طرف روحانی باشد.

از طرفی، به لحاظ سیاسی، به وضوح، ظریف به عنوان وزیر خارجه کشورمان هم سطح وزرای خارجه کشورهای غربی است. در این صورت آیا حضور نماینده ویژه ای از سوی روحانی، در شرایطی که کشورهای غربی با همان وزرای خود در وین حاضر شده اند، آیا تضعیف جایگاه ظریف به شمار نمی رود؟

از سوی دیگر، توضیحات یک عضو هیات مذاکره کننده هسته‌ای درباره حضور حسین فریدون در مذاکرات وین نیز نه تنها کمکی به رفع ابهامات نکرده بلکه بر این ابهامات افزوده است.
 
این عضو هیات مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان در باره حضور حسین فریدون در مذاکرات وین گفته است: «باتوجه به تراکم دیدارها و فشردگی جلسات سیاسی و فنی هیات ایرانی با اعضای مختلف گروه 5+1 و بالطبع عدم امکان عزیمت و حضور آقای ظریف به تهران جهت ارایه گزارش به رییس جمهوری محترم، بنا به درخواست وی آقای فریدون جهت حضور در این دور ازمذاکرات به وین سفرکرد تا گزارشی تفصیلی از آنچه که در دور اخیر مذاکرات روی داده، به اطلاع آقای دکتر روحانی برساند.»

فارغ از تناقضی که میان گفته های این عضو هیات مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان با تفسیر منبع رسانه ای نزدیک به روحانی وجود دارد، سوالی که در مورد اظهارات اخیر نیز می توان تکرار کرد این است که آیا حضور فریدون جایگاه ظریف در مذاکرات را تهدید نمی کند. آیا نگاه طرف های مذاکره به جایگاه ظریف بعد از حضور برادر روحانی در کنار او، بدون تغییر باقی می ماند؟ و در نهایت اینکه مگر اعتماد روحانی به ظریف از میان رفته است که برای گزارش مذاکرات به رییس جمهور نیازی به حضور فردی دیگر احساس شده است؟

حتی با فرض عدم امکان حضور ظریف در تهران جهت ارایه گزارش به رییس جمهور، آیا وزیر خارجه کشور نمی توانست ترتیبی برای ارائه گزارش به روحانی فراهم کند؟ آیا اعتماد به وزیر خارجه تا این اندازه کاهش یافته است؟

پشت پرده توافق وزیر علوم و نمایندگان استیضاح‌کننده

وزیر علوم در‌باره ۲۷ ‌دانشجو‌ ستاره‌دار، پذیرفته‌ که ابلاغ وزارت اطلاعات در‌باره این افراد اجرا شود و هر نظری که وزارت اطلاعات بدهد، مد نظر قرار گیرد و در بحث بورسیه‌ها با استناد به دستورالعمل‌‌ همان موقع دولت و وزارت علوم تحقیقات بوده و شاخص‌های پذیرش نیز رعایت شده، پذیرفته باشند.

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛به نظر می‌رسد‌ بحث استیضاح از وزیر علوم، وارد فاز جدیدی شده ‌و حتی برخی ‌اخبار، حکایت از اختلاف بین استیضاح‌کنندگان دارد، به گونه‌ای که روز گذشته در نشست ‌بین وزیر علوم و نمایندگان، برخی از نمایندگان استیضاح‌کننده حاضر نبوده‌اند!

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما» به نقل از «تابناک»، به گفته یک منبع آگاه، در میان نمایندگان استیضاح‌‌کننده اختلاف وجود دارد و سطح خواسته‌های دو گروه با هم متفاوت است. همچنین در جلسه‌ای هم که دیروز با حضور وزیر علوم برگزار شد، طراح طرح، یعنی الیاس نادران و چند نماینده دیگر حاضر نبودند.

این منبع آگاه‌ گفت: در نشست روز گذشته که با حضور زاکانی، زارعی، زاهدی، جعفری و حداد عادل و فرهنگی تشکیل شد، قول و قرارهایی بین وزیر و نمایندگان حاضر گذاشته شده است و محور مباحث نیز سه موضوع انتصابات، دانشجویان ستاره‌دار و هزار دانشجو‌ بورسیه‌ای بود.

این نماینده مجلس ادامه داد: وزیر علوم در‌باره ۲۷ ‌دانشجو‌ ستاره‌دار، پذیرفته‌ که ابلاغ وزارت اطلاعات در‌باره این افراد اجرا شود و هر نظری که وزارت اطلاعات بدهد، مد نظر قرار گیرد و در بحث بورسیه‌ها با استناد به دستورالعمل‌‌ همان موقع دولت و وزارت علوم تحقیقات بوده و شاخص‌های پذیرش نیز رعایت شده، پذیرفته باشند.

وی افزود: اما افرادی که بدون رعایت ضوابط و دستورالعمل موفق به دریافت بورسیه شده‌اند، از چرخه تحصیل بیرون شوند. در واقع وزیر اعلام کرده ‌که مصوبات دولت قبلی را اجرا می‌کند؛ اما با رعایت قانون و ضوابط موجود.

در‌باره انتصابات نیز گفته شد که از نیروهای سیاسی کمتر ‌و از نیروهای متخصص بیشتر استفاده شود. درباره سه یا چهار ‌مشاور وزیر علوم نیز بحث‌هایی شده، ولی وی نپذیرفته که مشاوران خود را عوض کند. به نظر من،‌ این کار از اختیارات وزیر است و کسی هم نمی‌تواند چیزی در این ‌باره بگوید.

این نماینده در پایان اظهار داشت: اگر دو مورد نخست که وزیر قولش را داده است، اجرا شود، مشکل استیضاح حل می‌شود و استیضاح انجام نمی‌شود. این یک ماه فرصت نیز برای این است که وزارت اطلاعات، ابلاغیه را به وزارت علوم بفرستد تا بنا بر آن، تصمیم‌گیری شود.

اینفوگرافی دروغ هایی برای ساده لوحان!/ فتنه سبز


تا حل کنند مشکل آسان خویش را
چیزی نمانده اجنبیِ داور آورند

ساکت نشسته ای وطن من! سخن بگو
چیزی نمانده حرف برایت درآورند

برای مشاهده سایز بزرگ عکس بر روی آن کلیک نمایید.

معاون وزیر کشور: بازگشت احمدی نژاد توهین به مردم است!



معاون وزیر کشور نوشت: اولا تفکرات و منش مدیریتی و رفتار احمدی نژاد از ظرفیت لازم برای داشتن گفتمان برخوردار نیست و اصولا احمدی نژادیسم یک هاله بی نور است ثانیا مدیریت دوران احمدی نژاد یک تجربه تلخ بود که توهم تکرار آن توهین به بلوغ فکری و اجتماعی امروزی جامعه ایرانی است ثالثا ...

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم روز دهم تیرماه 1393 اعلام کرد که والله بالله و تالله دوران دولت نهم و دهم و ریاست جمهوری آقای احمدی نزاد تکرار نمی شود.

متعاقب این سوگند رییس دولت یازدهم، علی اکبر جوانفکر در یادداشتی مهم چنین نوشت:«سوگند آقای روحانی بیش از هر چیز خوف انگیز به نظر می رسد و این نگرانی را در میان مردم و صاحبنظران سیاسی بوجود آورده است که آیا دولت یازدهم به عنوان مجری انتخابات، از هم اکنون سرگرم برنامه ریزی و هدف گذاری های خاص در انتخابات آتی است؟»

پس از این ابراز نگرانی آقای جوانفکر صبح امروز در یادداشتی نوشت: «محمود احمدی نژاد دیگر مهره قابل اعتنایی برای گفتمانی که برای کسب قدرت و منفعت شهردار تهران را رئیس جمهور ایران کردند نیست و این مهره به حدی سوخته و از درجه اعتبار خارج شده است که هیچ رغبت و انگیزه ای برای بازسازی و احیای آن وجود ندارد و فقط برای زمینه سازی قدرت طلبی دیگران کارآیی دارد. پس اولا تفکرات و منش مدیریتی و رفتار احمدی نژاد از ظرفیت لازم برای داشتن گفتمان برخوردار نیست و اصولا احمدی نژادیسم یک هاله بی نور است ثانیا مدیریت دوران احمدی نژاد یک تجربه تلخ بود که توهم تکرار آن توهین به بلوغ فکری و اجتماعی امروزی جامعه ایرانی است ثالثا دوره دوم محمود احمدی نزاد به همه تصمیصم سازان و تصمیم گیران آموخت که با توجه به ظرفیت های شخصیتی باید به افراد بها داد نه جاروجنجال و غوغا گری و رابعا اینکه دوران محمود احمدی نژاد قطعا به پایان رسیده است اما دوران احمدی نژاد سازها تمام نشده است و هر غفلتی می تواند آنها را امیدوار کند.»

متن کامل یادداشت روح الله جمعه‌ای بدین شرح است:

بی شک یکی از موضوعاتی که این روزها در برخی محافل رسانه ای منتشر می شود طرح این سوالات است که :

1- آیا محمود احمدی نژاد از سپهر سیاسی ایران کنار رفته است و یا احتمال بازگشت وی وجود دارد؟
2- آیا محمود احمدی نژاد به تنهایی گفتمانی برای خود داشت که آن را احمدی نژادیسم بخوانیم و یا اینکه محمود احمدی نژاد حامل و راوی یک نظریه و گفتمان خاصی بود و صرفا در قامت یک مامور به ایفای نقش محوله می پرداخت؟
3- آیا دوران ریاست جمهوری محمود نژاد از یک استراتژی مدیریتی خاص بهره می برد و رفتار وی در دو دوره ریاست جمهوری یکسان بود؟

4- چرا در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد مانند جوجه اردک زشت رفتار کرد و در دوره دوم به عقابی سرکش تبدیل شد که بهترین روش محدود کردن شعاع پروازش بود؟
5- اصولا آیا محمود احمدی نژاد تنها بود ؟ یا اینکه یارانی داشت که در ظاهر هوادار ولی در باطن منفعت طلب و قدرت جو بودند؟

در پاسخ به سوالات فوق باید به این نکته اشاره کرد که احمدی نژاد نه تنها گفتمانی نداشت بلکه سوار بر موج شناخت از واقعیات جامعه شناسی ایران در سال 1384 توانست رای اکثریت را به خود جلب نماید محمود احمدی نژاد به خوبی دریافته بود که نظر و میل مردم در سنت های یک جامعه سنتی است نه در آمال و آروزهای تجدد طلبانه و از این رو با نمادهای پوپولیستی که در جامعه ایران همچنان از مقبولیت بالایی برخوردار است وارد کارزار سیاسی شد احمدی نژاد به خوبی درک کرده بود راه توسعه ایران از مجاری جامعه سنتی ایرانی عبور می کند و نمی توان توسعه و تجدد را بدون در نظر داشتن بنیان های سنتی در کشور اجرا کرد درک محمود احمدی نژاد از این واقعیت 4 سال ترکتازی وی را به همراه داشت اما نکته ای که وی از آن غافل بود اینکه در جامعه سنتی ایرانی که حتی در دهه شصت در پایتخت این کشور و در اتوبان های عریض و طویل گاری هایی وجود داشت که چارپایان آن را حمل می کردند می توان با طرفه العینی به قدرت رسید ولی نمی توان نسبت به انرژی سرعت تکنولوژی های صنعتی و سیاسی و اجتماعی بیگانه بود و با همان روحیه پوپولیستی رفتار کرد و نهایتا در انتخابات 1388 قدرت سنت گرای ایرانی به میزان غیر قابل باوری برای حامیان محمود احمدی نژاد میان تمامی 4 نامزد انتخاباتی توزیع و نهایتا منجر به رفتار عجیب و غریب انتخاباتی دولت و شخص رئیس جمهور وقت در جریان مبارزات انتخاباتی شد.

محمود احمدی نژاد در دوره اول به دلیل آنکه راوی و حامل گفتمان سنتی ایران بود به نمادی تبدیل شد که خود اساسا به آن اعتقادی نداشت چرا که احمدی نژادی که از جنس مردم بود، احمدی نژادی که سفر به روستا های دور افتاده سه چهار خانوار را ابداع کرد، احمدی نژادی که در جیب خود اسامی مفسدان را به همراه داشت و جوجه اردک زشتی که قصد داشت با پرکشیدن سپیدانه به آسمان های صداقت و راستی نوید بخش عدالت و مهرورزی باشد به یکباره در دوره دوم ریاست جمهوری خود دولت را به انواع و اقسام اتهامات مالی و سوء مدیریتی تا مرز فروپاشی نظام های اجتماعی کشور آلوده کرد و روزی نیست که پرونده و گزارش و سندی از تخلفات و اتهامات از دولت دهم منتشر نشود.

لذا محمود احمدی نژاد دیگر مهره قابل اعتنایی برای گفتمانی که برای کسب قدرت و منفعت شهردار تهران را رئیس جمهور ایران کردند نیست و این مهره به حدی سوخته و از درجه اعتبار خارج شده است که هیچ رغبت و انگیزه ای برای بازسازی و احیای آن وجود ندارد و فقط برای زمینه سازی قدرت طلبی دیگران کارآیی دارد .

پس اولا تفکرات و منش مدیریتی و رفتار احمدی نژاد از ظرفیت لازم برای داشتن گفتمان برخوردار نیست و اصولا احمدی نژادیسم یک هاله بی نور است ثانیا مدیریت دوران احمدی نژاد یک تجربه تلخ بود که توهم تکرار آن توهین به بلوغ فکری و اجتماعی امروزی جامعه ایرانی است ثالثا دوره دوم محمود احمدی نزاد به همه تصمیصم سازان و تصمیم گیران آموخت که با توجه به ظرفیت های شخصیتی باید به افراد بها داد نه جاروجنجال و غوغا گری و رابعا اینکه دوران محمود احمدی نژاد قطعا به پایان رسیده است اما دوران احمدی نژاد سازها تمام نشده است و هر غفلتی می تواند آنها را امیدوار کند.

واقعیت آنکه تلاش برای مطرح کردن مجدد احمدی نژاد نه برای احیای وی بلکه بهره برداری ابزاری از وی برای احیا و بازسازی همان گفتمانی است که سعی دارد فرد دیگری را مانند محمود احمدی نزاد از بستر تلاطمات ساختگی اجتماعی مطرح کند و سهم محمود احمدی نژاد فقط " لولو" بودن است و بس .

منبع : دولت بهار

فیلم/ظریف چگونه فتوای رهبری را به اشتون توضیح داد؟



وزیر امور خارجه کشورمان در حاشیه سفرش به «وین» برای شرکت در مذاکرات با 5+1، از ماجرای یکی از دیدارهایش با اشتون و توضیح یک فتوای شرعی برای مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت. فیلم اختصاصی «مجله مهر» از روایت جالب دکتر ظریف را ببینید.

محمدجواد ظریف

محمدجوادظریف

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻭﯾﻦ ﯾﮏ ﭘﯿﺎﻡ ﻭﯾﺪﯾﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴیﺗﻬﯿﻪ ﮐﺮﺩه ﮐﻪ ﺑﺎ ﺯﯾﺮﻧﻮﯾﺲ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ .

ﻣﺘﻦ ﮐﺎﻣﻞ ﭘﯿﺎﻡ ﻭﯾﺪﯾﻮﯾﯽ ﻇﺮﯾﻒ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻣﻮﺭﺧﺎﺭﺟﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ

ﺑﻪ ﺷﺮﺡ ﺯﯾﺮ ﺍﺳﺖ :

‏« ﺗﺎ ﺳﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ، ﻣﺎ ﯾﮏ ﻓﺮﺻﺖ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ

ﺗﺎﺭﯾﺦﺳﺎﺯ ﺷﻮﯾﻢ؛ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﻓﻖﻧﺎﻣﻪ ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ

ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﺟﻤﺎﻉ ﺑﺮﺳﯿﻢ، ﻭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﯾﮏ

ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻏﯿﺮﺿﺮﻭﺭﯼ، ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﯼ

ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ

ﻫﻮﻟﻨﺎﮐﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﻫﻔﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺷﺎﻫﺪ ﺁﻥ

ﺑﻮﺩﯾﻢ . ﻣﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۸۴

ﺣﻞ ﻭ ﻓﺼﻞ ﮐﻨﯿﻢ . ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ

ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﺸﺎﺭ

ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻮﺵ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎ

ﻏﻨﯽﺳﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﻢ، ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺯ ﻫﻢ ﭘﺎﺷﯿﺪﻥ

ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ . ﺳﭙﺲ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۸ ﺳﺎﻝ، ﺑﻪ ﻓﺸﺎﺭ ﻭ

ﺗﺤﺮﯾﻢ ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ ﻓﻠﺞﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺣﺘﯽ

ﮐﺸﻨﺪﻩ؛ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﮐﻠﻤﻪ. ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ

ﻗﺎﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺨﺮﻧﺪ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ

ﺑﺎﻧﮏﻫﺎﯼ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺩﻧﺒﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﺰﺍﻧﻪﺩﺍﺭﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ

ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻧﻘﻞ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ

ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﮐﻨﻨﺪ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﻣﺎ

ﺭﺍ ﻓﻠﺞ ﻧﮑﺮﺩ؛ ﻧﻪ ﺗﺮﻭﺭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﻣﺎ ﻭ ﯾﺎ

ﺧﺮﺍﺑﮑﺎﺭﯼ ﺗﺎﺳﯿﺴﺎﺕ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ، ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻋﻮﺍﻗﺐ

ﻓﺠﺎﯾﻊﺑﺎﺭ ﺯﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﯾﺎ

ﺣﺘﯽ ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎﯼ ﻣﮑﺮﺭ ﺑﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﻈﺎﻣﯽ . ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﯾﻦﻫﺎ

ﻫﻤﻪ ﺍﺛﺮ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﻌﮑﻮﺱ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ . ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻋﺪﻡ ﻏﻨﯽﺳﺎﺯﯼ

ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ۱۰۰ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺳﺎﻧﺘﺮﯾﻔﯿﻮﮊﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺷﺪ،

ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ۲۰۰ ﺳﺎﻧﺘﺮﯾﻔﯿﻮﮊ ﺑﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ۲۰

ﻫﺰﺍﺭ . ﻣﻤﺎﻧﻌﺖ ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺵ ﺳﻮﺧﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﮐﺘﻮﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽ

ﻣﺎ ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﺎ ﺭﺍ

ﻣﺠﺒﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺳﻮﺧﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ، ﺑﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩﻥ

ﺳﻄﺢ ﻏﻨﯽﺳﺎﺯﯼ ﺍﺯ ۳ . ۵ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﻪ ۲۰ ﺩﺭﺻﺪ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﮐﻨﯿﻢ.

ﻣﺤﺮﻭﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﺰﻭﺗﻮﭖﻫﺎﯼ

ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﯾﮏ ﺭﺍﮐﺘﻮﺭ ﺁﺏ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ

ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺪﻩ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﯿﺮﻭﮔﺎﻩ ﮐﺎﻣﻞ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ

ﺯﻭﺩﯼ ﺭﺍﻩﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﻭ ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎﯼ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺳﯿﺴﺎﺕ

ﺍﺗﻤﯽ ﻣﺎ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺎﮎ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥﻫﺎ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ

ﺳﺎﺧﺖ ﻓﺮﺩﻭ ﮐﺮﺩ، ﻣﮑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﮐﻮﻩﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ

ﺩﺍﺭﺩ . ﺩﻭﻟﺖﻫﺎﯼ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻭ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ

ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺑﺎ ﻧﺰﺩﯾﮏ

ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ۲۹ ﺗﯿﺮ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﻢ

ﮐﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﻫﻢ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﯾﻦ ﺷﺎﻫﯿﻦ - ﻗﻤﺮﯼ، ﺑﻪ

ﺍﻣﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺧﺮ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻧﺘﯿﺠﻪﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮ

ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۱۳۸۴ ﺑﺪﻫﺪ. ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ

ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﯿﺰ ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ ﮐﺸﺎﻧﺪ، ﻓﻘﻂ

ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ۸

ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ۳۵ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ

ﮐﺮﺩﯾﺪ . ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﻣﻠﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻧﮑﺮﺩ، ﻧﻪ

ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ . ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﺮﺻﺖ

ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﺮﺧﻪ ﺗﺸﺪﯾﺪ ﺷﻮﻧﺪﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮﯾﻢ.

ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﯿﺪ؛ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺳﺎﺯ ﺍﺳﺖ.

ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻫﺴﺘﯿﻢ . ﻧﻪ ﯾﮏ

ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺧﻮﺏ ﯾﺎ ﺑﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﯾﮏ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺷﺪﻧﯽ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ. ﻭ

ﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻘﯽ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﺶ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ

ﻓﻬﻢ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺯ

ﺳﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ. ﻣﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩﺍﯾﻢ ﺗﺎ ﮔﺎﻡﻫﺎﯼ ﻣﺸﺨﺼﯽ

ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺗﻀﻤﯿﻦ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ

ﺻﻠﺢﺁﻣﯿﺰ ﺑﺎﻗﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ

ﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﻤﺐ ﺍﺳﺖ

ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﻫﯿﻢ . ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎﯾﻤﺎﻥ، ﺳﺎﺑﻘﻪ ۲۵۰ ﺳﺎﻟﻪ

ﻋﺪﻡ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻦ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ

ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻏﯿﺮﺿﺮﻭﺭﯼ ﺗﺎ ۲۹ ﺗﯿﺮ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﻫﺪ . ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ

ﮐﻪ ﻫﻤﺘﺎﯾﺎﻧﻢ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻌﻬﺪ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ .

ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺩ ﻇﺮﯾﻒ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ