ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

عکس/ فرار دردناک از جنگ سوریه


کارکنان ساماندهی مهاجرین و پناهندگان سازمان ملل متحد، مستقر در مرز بیابانی اردن و سوریه، کودکی خردسال حدود ۴ ساله را با نام مروان یافته‌اند در حالیکه به تنهایی و ظاهراً در پی گم کردن والدین و یا همراهانش هنگام فرار از درگیری‌ و خشونتها، راهی بیابان شده تا جان خود را نجات دهد. این عکس در توییتر ساعاتی قبل منتشر شده است.

حاشیه های راهپیمایی 22 بهمن


حسن روحانی در مراسم 22 بهمن 92 در تهران، ضمن بیان سخنانی تفرقه آمیز، صرفاً مردمی که در 24 خرداد به وی رأی داده بودند را مردمی خطاب کرد که به عقلانیت رأی داده‌اند! و در ادامه این سخنان توهین آمیز و بی سابقه، به جای حمله به دشمن مشترک همه مردم یعنی آمریکا، به دولت آقای احمدی نژاد، اتهام دزدی 9 هزار میلیاردی زد. صرف نظر از صحت و سقم این این ادعا، زدن اتهام دزدی به رئیس جمهور سابق آن هم پیش از اثبات در دادگاه، مایه تأسف حضار شد.
ناامیدانه‌ترین قسمت مراسم، شعارهای خاص عده‌ای انگشت شمار در حمایت از روحانی بود. این عده که تعدادشان کمتر از 100 نفر بود و گویی در انتظار فرصتی برای عرض اندام نشسته بودند و به نظر می‌رسید اکثرشان متعلق به تهرانیان نیستند، با بیان هر جمله توسط آقای روحانی، همچون لیبرال‌ها و مارکسیست‌های زمان شاه، کف می‌زدند و سوت می‌کشیدند و در مقابل دوربین های خبرنگاران خارجی، عدد 2 را به نشانه جنبش سبز مفلوک نشان می‌دادند. در این بین افرادی با دست بند سبز، ماهیت دروغگو و پلید این جریان حامی آقای روحانی را نشان داد و زنگ خطر را برای ساده اندیشانی که تصور می‌کردند آقای روحانی در مقابل فتنه‌گران 88 است، به صدا درآورد.
نکته جالب توجه این است که در 12 بهمن سال 57، به هنگام ورود حضرت امام خمینی(ره) به ایران و سخنرانی ایشان در بهشت زهرا(س)، مردم به جای سوت و کف، شعار الهی "الله اکبر" را جایگزین کرده بودند و اینک در سی و پنجمی سالگرد انقلاب اسلامی، با حضور آقای روحانی در جایگاه ریاست جمهوری، شعار زیبای "الله اکبر" توسط طرفداران ایشان کنار رفت و همان سوت و کف سابق جایگزین شد.
البته مردم مؤمن، انقلابی و ولایتمدار تهران، زمانیکه متوجه شدند آقای روحانی قصد یادآوری شعار بلند مرتبه "الله اکبر" به طرفداران خود و نصیحت آنان را ندارد، خود اقدام به دفاع از بزرگترین شعار مسلمانان کردند و با سر دادن شعار "الله اکبر"، اسلامی بودن انقلاب را به آن عده خاص و آقای روحانی یادآوری کردند.
به نظر می‌رسید که حضور این عده با هماهنگی دولت راستگویان! انجام شده باشد، چرا که مأموران امنیتی در محل‌هایی که باید باشند حضور نداشتند و برای مقابله با ساختارشکنان و آرام کردن فضا کاری انجام نمی‌دادند. همچنین عده‌ای به صورت مشکوک در میان جمعیت می‌گشتند و جوانان بسیجی و حزب اللهی را نشان می‌کردند.
در نهایت مردمی که به خاطر به رخ کشیدن شعار "مرگ بر آمریکا" به دشمن مشترک، قید یک روز تعطیل خود را زده بودند، هنگامیکه از ذکر دشمنی آمریکا توسط رئیس جمهور ناامید شدند، اقدام به سردادن شعارهای "مرگ بر آمریکا" و "انرژی هسته‌ای، حق مسلم ماست" کردند و ماهیت واقعی سالروز انقلاب اسلامی یعنی مقابله با استبداد داخلی و استعمار خارجی را به رخ خبرنگاران کشاندند و آبرویی که در حال از دست رفتن بود، را به جوی بازگرداندند.
ناگفته نماند هنگام سخنرانی حسن روحانی، ناگهان در میان جمیعت گفته شد سید محمد خاتمی در محل مدعوین حضور یافته است که این مسئله، شعارهای "مرگ بر فتنه‌گر" مردم در استقبال از این عنصر خودفروخته را به همراه داشت.
در نهایت علیرغم تلاش آقای روحانی برای بهره‌برداری سیاسی و جناحی از حضور میلیونی مردم در 22 بهمن، این روز ملی با شکوه و عظمت بی سابقه‌ای برگزار شد و فتنه‌گران در دست‌یابی به اهداف از پیش تعیین شده خود، شکست خوردند و قطعاً از اکنون به فکر برنامه‌ای جدید برای مناسبتی دیگر هستند.

تضاد در قول و عمل اعتدالیون


با فعل و عمل خفقان رسانه ای ، شعار و قول دانستن حق مردم است چگونه تحقق می یابد ؟

با بی سواد ومزدور خواندن منتقدین، عیب ها نقص ها وانحرافات واشتباهات وتخلفات برای همیشه مخفی وپنهان نمی ماند.

با سنگر گرفتن ومخفی شدن پشت جمله (( مذاکرات محرمانه است ) ) اصل مسئولیت پذیری وپاسخگو بودن مسئولین چگونه محقق می شود ؟

با این رویکردی که رئیس دولت راستگویان واعتدال گرا وکابینه اعتدالی در در مقابل منتقدین اتخاذ نموده به نظر می رسد که بزرگترین ظلم ممکن به واژه یا اصطلاح اعتدال وراستگویی اعمال شده است .


« آقای روحانی پاسخ دهد »


با تمام احترامی که برای شخصیت حقیقی و حقوقی حضرت حجه الا سلام و المسلمین حسن روحانی بعنوان یک روحانی پیرو خط امام و رهبری و در جایگاه دومین مقام رسمی کشور یعنی ریاست محترم جمهور قایل هستم ، در جایگاه یک فعال فرهنگی و تحلیل گر سیاسی و برادر شهید که سابقه 10 ساله قلم زدن در مطبوعات و نشریات ارزشی و ولایی جمهوری اسلامی ایران را دارد ، وافتخار می کنم که کاغذ مقالاتم را از نوشت افزار فروشی ها بصورت نسیه می گیرم وحقوق بگیرحکومت ودولت هم نیستم وخداوند رزاق من است ولاغیر؛ چون در این چند ماهی که از عمر دولت به اصطلاح تدبیر و امید با پرچم و شعار اعتدال می گذرد ، تضاد فاحشی بین عملکرد دولت و دولتمردان در عرصه های سیاسی و فرهنگی دیده ام ، حق خود دانستم که با کمال احترام و به دور از هرگونه تعصبات حزبی و جناحی ، برای آگاهی خودم و تشخیص ذهن سایر هموطنان ، خصوصا آن دسته از شهروندانی که بخاطر سوابق فعالیت حقیر ، مرتب سوالاتی از من می پرسند ، آنچه ذهن و فکر مرا مشغول نموده را از شخص رئیس جمهور بپرسم و در انتظار پاسخ ایشان بمانم .

امیدوارم به جای برچسب زدن افراطی وبی سواد ومزدوربه حقیر و فرافکنی ، از این نقد دلسوزانه و مصلحانه استقبال شود و پاسخ منطقی و مستند به سوالات داده شود .

1ـ جناب روحانی ! بر کسی پوشیده نیست که شعار تدبیر و امید بر پایه اعتدال ؛ وتأکید همه جانبه شما مبنی بر استقبال از نقد ونقادی وباز گذاشتن فضای انتقاد وتحمل منتقد ومخالف ، پلکان ترقی و صعود و حضور شما به پاستور و تصرف پست کلیدی و حیاتی ریاست جمهوری و قوه اجرایی در نظام جمهوری اسلامی بوده است .

زمانی که شما در مراسم تنفیذ در حضور مقام عظمای ولایت ، عنصر قانونی و مستند شعار خود را ، آیات و روایات موجود در خصوص اعتدال بیان نمودید و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی نیز ، اعتدال مورد نظر شما که مستندات قرآنی و روایی آن را ذکر کرده بودید را، یک اعتدال دینی مبتنی بر شعایر و اصول دینی تعبیر فرمودند ، که اتفاقاً حقیر از این بیانات شما و سخنان شما در روزتنفیذ وتعلیف چنان به وجد آمده بودم که ؛ در تحسین و تأیید صحبت های شما ، دست به قلم شدم و به وظیفه خود عمل نمودم و از شعار اعتدال ومشی اعتدال گرایی شما مبتنی بر آیات و روایات و اصول و ارزش های انقلاب اسلامی استقبال و حمایت نمودم .

جناب روحانی ! وقتی کابینه را معرفی کردید ، هرچه تلاش و تفحص نمودم ، کوچکترین نشانه ای از اعتدال که در مراسم تعلیف و تنفیذ از آن یاد کردید را در اعضای کابینه ندیدم . و برعکس هرچه مشاهده می شد افراط و افراط گرایی و حتی نقطه مقابل با اعتدال بود .

پس از معرفی کابینه وآغاز به کار دولت ، به دنبال این بودم که حداقل نشانه ای از فعلیت یافتن شعار انتقاد پذیری وتحمل منتقدان ومخالفان را ازشما ووزرای محترم کابینه بیابم که هر گشتم وهرچه دیدم ، دقیقاً نقطه مقابل این شعار بود .

حاکم نمودن فضای خفقان رسانه ای ، توهین وتحقیرنسبت به منتقدان ، توقیف وتعطیل نمودن انقلابی ترین واسلامی ترین وصادق ترین نشریه کشور یعنی یالثارات الحسین ، تعطیلی همایشهای انقلابی ؛ تجلیل وتکریم از چهرهای فاسد سینمای عصر پهلوی ملعون ، چیزهایی بوده که من در این مدت از دولت شما دیده ام .

شمارا به خدای واحد قسم می دهم ، بفرمائید این گونه تضاد در قول وعمل در دولت مدعی راستگویی واعتدالگرا چگونه ممکن است ؟

سبد کالا، تکریم ملت یا تهدیدی جدید برای امنیت ملی + تصاویر تلخ


در شرایطی که بنا به اعلام وزارت تعاون، کار و رفاه تا کنون تنها یک میلیون نفر از 9 میلیون نفر از واجدین شرایط مرحله اول دریافت سبد کالا موفق به دریافت این یارانه دولتی شده اند مشکلات عدیده این طرح در کنار کشته شدن 3 نفر در حاشیه توزیع این سبد طرح دولت را تا مرحله تهدید امنیت ملی پیش برده است .
به گزارش سرویس اجتماعی حرف نو دولت یازدهم که از ابتدای روی کار آمدن اساس فعالیت خود را بر محور سیاست خارجی استوار کرده بود پس از انتقاد های فراوان از عدم برنامه ریزی های لازم برای تحقق حماسه اقتصادی مد نظر مقام معظم رهبری تصمیم گرفت با توزیع دو سبد کالایی در بهمن و اسفندماه سالجاری عدم برنامه ریزی اقتصادی خود را در سایه این سبد کالا محو کند اما از همان ابتدا موضوع تعلق گرفتن و یا نگرفتن این یارانه غذایی به مردم حاشیه ساز شد .این در شرایطی بود که سابق بر این دولت دهم در کنار یارانه نقدی واریزی به حساب مردم برای موارد استثنا مانند سبد کالا نیز هزینه آن را به صورت نقدی به حساب سرپرستان خانوار واریز می کردکه نمونه آن توزیع 80 هزار تومان به ازای هر نفر از مردم بود.



بنا بر این گزارش پس از درگیری های فراوان در سطح جامعه در خصوص نحوه مشمولیت دریافت سبد کالا و بحث های گوناگون بین دولت و مجلس برای نوع دسته بندی خوشه های مختلف درآمدی بالاخره از ابتدای هفته جاری پخش این سبد شامل 800 گرم پنیر، 2 قوطی روغن، 10 کیلوگرم برنج خارجی، یک شانه تخم مرغ و دو عدد مرغ آغاز شد . اما در حالی که از همان ابتدا بسیاری از نمایندگان مجلس نسبت به شیوه توزیع این سبد اعتراض های فروانی را روانه دولت کرده بودند تشکیل صف های عریض و طویل مردمی که به خاطر دریافت این سبد ناچیز ساعت های در روزهای سرد زمستانی معطل می ماندند چهره زشتی از ایران اسلامی را به نمایش گذاشت .
در این میان دولت تدبیر و امید که بر خلاف همه شعارهایش کوچک ترین اعتنایی به منتقدان و مخالفان ندارد تمامی اعتراض های رسانه ها و مردم را به باد فراموشی سپرد تا اینکه از دو روز قبل تا کنون خبر هایی مبنی بر کشته شده 2 نفر در صف های این سبد کالا به دلیل فشار جمعیت و بودت هوا منتشر شد . دولت که هفته ها سعی می کرد منتقدان این طرح را به هر طریقی خاموش کرده و با یادآوری فشارهای اقتصادی دولت دهم خود را منجی مردم نشان دهد پس از انتشار خبر کشته شدن مردم در صف های سبد کالا تلاش زیادی را انجام داد تا از شیوع این خبر جلوگیری کند اما غافل از اینکه در عصر ارتباطات هیچ چیز نمی تواند جلوی آگاهی مردم را بگیرد .

سبد کالایی که قرار بود بخشی از هزینه های مصرفی روزانه قشر ضعیف جامعه را تامین کند اگر چه به دست بسیاری از اقشار آسیب پذیر از جمله کارگران و مستمری بگیران تامین اجتماعی نرسید اما به جای آنکه آلامی بر فشار های زندگی روزانه مردم باشد به قاتل جان انسان های شریفی تبدیل شد که این سبد ناچیز دولت را برطرف کننده بخشی از نیازهای خود می دانستند .البته ناگفته نماند در همین حال دولتمردان خسارت جانی این طرح را تکذیب کرده اند و از سوی دیگر رئیس پلیس پیشگیری خسارات جانی را تائید کرده است . اما ماجرا به همین جا هم ختم نشد چرا که زیر دست و پا ماندن بسیاری از هموطنان و زخمی شدن تعدادی از آن ها در کنار له شدن شرف و آبروی بسیاری از مردم گرانقدر کشور زیر چکمه های تفکر اقتصادی تدبیر و امید اوج بی تدبیری پاستورنشینان را ثابت کرد . به راستی حق این مردم پرافتخار ماندن در صف های طولانی فروشگاه ها برای دریافت ارزاق ناچیز در کنار توهین و تحقیر و ناسزاست؟ آیا حق مردمی که به هزاران امید نام حسن روحانی را روی برگه های رای خود نوشتند تا گره ای از مشکلاتشان بازشود این است که برنج و روغن را به سمتشان پرتاب کنند تا هر کس که روی هوا آن را قاپید صاحب چند روز خوراک نامرغوب خارجی شود ؟


اما با این همه می شد این تحقیر و توهین را به جان خرید و دم بر نیاورد و آن را به حساب تازه کاری دولتمردان مدعی تجربه گذاشت تا مادامی که این توهین بین المللی نشده بود . مردم سرافراز ایران اسلامی چرا باید در سالگشت 35 سال فداکاری و استقامت خود و به پاس ایستادگی همه جانبه مقابل تحریم و جنگ و فتنه این روزها از زبان وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا بشوند که آزادسازی بخش ناچیزی از پول های بلوکه شده ایران آنقدر تاثیر داشته است که ایران در میان فقرایش غذا توزیع می کند ؟ آیا حق این مردم بزرگ این چنین تحقیر های بزرگی است ؟
به نظر می رسد با بین المللی شدن ابعاد تحقیر ملت ایران و کشته و زخمی شدن هموطنان در راستای توزیع این سبد کالا نه تنها این موضوع از یک موضوع ساده اقتصادی خارج شده است بلکه با شاهکار شاذ دولتمردان پرمدعای تدبیر و امید به یک تهدید امنیت ملی تبدیل شده است و جای آن است که دادستان کشور به عنوان مدعی العموم برای تحقیقات وارد این موضوع شود .
نکته جالب توجه اینجاست که این مشکلات عدیده و تهدیدات در حالی است که تنها 15 درصد از واجدین شرایط تا کنون سبد کالا دریافت کرده اند و بخش زیادی از واجدین هنوز موفق به دریافت آن نشده اند . معلوم نیست که با این شرایط اگر کار به جلو برود چه تعداد از مردم باید قربانی بی فکری های مسئولین دولتی شوند .
از سوی دیگر این نکته نیز مطرح است که طرفداران دولت و رسانه های حامی که با کشته شدن غیر عمدی دو نفر در حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری فریاد وا اسلاما سر دادند و خواستار استعفای شهردار تهران شدند چرا اکنون مهر سکوت بر لب زده اند و در نفاقی آشکار مسئولان دولتی را مورد بازخواست قرار نمی دهند . این موضوع به خوبی نشان دهنده این است که دولت در ادامه کار خود قصد دارد به مانند دوران کارگزاران صدای منتقدان و مخالفان خود را در نطفه خفه کند و با اتخاذ برخوردهای قهر آمیز و حذفی به گفته خود حسن روحانی منتقدان را در انزوا قرار دهند .

جمله تکان دهنده کودک سوری قبل از مرگ


تصویر این کودک سوری که اخیراً در اینترنت منتشر شده و سایت به سایت پخش می شود، تصویری تکان دهنده و ترسناک است.

آخرین جمله ای که این کودک 3 ساله قبل از مرگ گفت این بود: «همه چیو به خدا میگم.»

این جمله نیز جمله وحشتناکی بود. حتی از تصویر او می توان حدس زد که سوریه در حال حاضر چه درد و رنجی را تحمل می کند. تابحال ده ها هزار تن از مردم سوریه کشته شده و بیش از 1 میلیون نفر از آنها آواره شده و حالا در اردوگاه ها زندگی می کنند.

روحانی دومین پیشنهاد مناظره را هم رد می‌کند؟


پیشنهاد مناظره میان حامیان و منتقدان توافق ژنو، احتمالا سرنوشتی جز اولین پیشنهاد مناظره به حسن روحانی پیدا نخواهد کرد.

به گزارش گروه سیاسی بعد از طرح مباحث فراوان در خصوص سودمند بودن یا زیان آور بودن توافق ژنو و اینکه در توافق مذکور کفه ترازو به سمت امتیازاتی است که به غربی ها داده ایم و یا وعده هایی که از آنها گرفته ایم، پیشنهاد مناظره میان موافقان و منتقدان دست کم می تواند فضایی را برای طرح نظرات و در نهایت قضاوت افکار عمومی فراهم سازد.

با این وجود سابقه دولت تدبیر و امید نشان می دهد آنها علاقه ای به مناظره و طرح نظرات خود به صورت رودررو با منتقدان ندارند. اگر این رویه دولت همچنان ادامه یابد، دومین سکوت دولت مدعی اعتدال، تدبیر و آزادی منتقدان، در مقابل پیشنهاد مناظره ثبت خواهد شد.

پیش از این محمود احمدی نژاد بعد از گزارش صدروزه حسن روحانی که قسمت عمده ای از آن به طرح اتهام و انتقاد علیه دولت قبل گذشت، پیشنهاد کرده بود تا مناظره ای میان او و روحانی برگزار شود اما دولت در مقابل این پیشنهاد سکوت و گاهی فرافکنی کرد.

رویه دولت در 6 ماه اخیر نشان می دهد آنها بیش از برقراری دیالوگ و گفتگوهای دوطرفه به تک گویی و منولوگ علاقه‌مندند. از طرفی فرافکنی در خصوص موضوعات روز نیز بارها در رفتار دولت مشاهده شده است.

روز گذشته حسن روحانی در حالی منتقدان توافق ژنو را "یک عده معدود کم سواد از جای خاص تغذیه می شوند" خواند که موضوع روز کشور که انتقادات زیادی را متوحه دولت کرده بود، بی نظمی محض در توزیع سبد کالا به شمار می رفت.

درست شبیه همین فرافکنی در گزارش صدروزه نیز دیده شد تا جایی که روحانی به جای گزارش اقدامات خود به تخریب اقدامات گذشته پرداخته بود.

با این وجود سوالی که در خصوص اقدامات دولت در 6ماهه گذشته در دو حوزه اقتصادی (که نماد آن سبد کالاست) و سیاست خارجی (که توافق ژنو به نماد آن تبدیل شده) مطرح می شود این است که اگر دولت تا این اندازه به درستی اقدامات خود اطمینان دارد چرا از پیشنهاد مناظره و در نهایت قضاوت افکار عمومی در مورد آنها می ترسد؟

اگر به قول حسن روحانی منتقدان توافق ژنو "یک عده معدود کم سواد" هستند که "از جای خاص تغذیه می شوند" پس دلیلی برای رد پیشنهاد مناظره وجود ندارد. در این شرایط بدون تردید "کم‌سوادها" باید از پیشنهاد مناظره بترسند.

شکی نیست پذیرش پیشنهاد مناظره در نهایت میزان سواد دو طرف را برای مخاطبان و افکار عمومی مشخص می کند و پر واضح است که عدم پذیرش این پیشنهاد، از قبل تکلیف کم‌سوادها را روشن خواهد کرد.