ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

دولت مراقب بی‌قانونی عظیم در جراحی نظام سلامت کشور باشد


طرح ارتقای سلامت که وزیر بهداشت از آن به عنوان جراحی بزرگ در نظام سلامت کشور یادکرده بود چند وقت پیش در کشور آغاز گشته و دولت مصمم به اجرای این طرح شده؛ اما ‌به رغم آغاز این طرح، هنوز دولت نحوه پرداخت‌ها و تدوین بسته‌های حمایتی را شروع نکرده ‌و ‌دقیق مشخص نیست، هزینه‌های پرداختی شامل چه مواردی می‌شود!

به گزارش «تابناک»، هم‌اکنون ‌نحوه اجرا ‌این گونه‌ است که دولت ۹۰ درصد هزینه‌های درمان بیماران بستری شده در بیمارستان دولتی ‌یا خصوصی بستری ‌را پرداخت می‌کند. ناگفته نماند که هرچند اجرای این روش ‌در نگاه اول امیدوار‌کننده و به نفع مراجعه‌کنند‌گان به بیمارستان است، باعث بروز برخی ‌نگرانی‌ها شده است.

بنا بر این گزارش، اکنون دولت برای ارتقای سلامت جامعه، ۱۰ درصد از درآمد یارانه‌ها را به حوزه سلامت اختصاص داده است، ولی روشی که برای پرداخت به این بخش وجود دارد، به دلیل کمبود منابع مالی و همچنین نبود سازوکار مناسب در پرداخت و نیز نبود تعریف مشخص برای بسته حمایتی، باعث ‌نگرانی‌هایی شده است.

دکتر مسعود پزشکیان در گفت‌و‌گو با تابناک در این باره می‌گوید: طرحی که از سوی دولت در حال اجراست، ‌اشکالات عمده‌ای دارد؛ بنابراین، ‌دولت نباید به این شیوه‌ای که‌ در پیش گرفته، ادامه دهد. در هیچ جا‌ طرحی که اکنون اجرا می‌شود، نشانی از اجرای قانون ندارد و در نتیجه کاری که دولت انجام می‌دهد، بی‌قانونی است.

این نماینده گفت: باید بر پایه سطح‌بندی، ارجاع و اولویت مناطق محروم و حاشیه‌ها انجام شود. از سوی دیگر، ۱۰ درصد ‌درآمد هدفمندی هم که به این منظور در نظر گرفته شده، باز اهداف بیشتر در راستای اعمال عدالت بوده، ولی این کار در شهر‌های بزرگ بیشتر نمود داشته، حال آنکه شهر‌های کوچک بهره کمی از این طرح می‌برند.

افزون بر این‌ها اگر نتوانیم سهم‌ یا بسته خدمتی را تعریف کرده و به این شکل به پرداخت‌ها ادامه داده شود و اگر دولت همه اعتبار را نیز پرداخت کند، باز ‌به مشکل بودجه‌ای بر‌خواهیم خورد، زیرا روند موجود وابسته به مصرف است. هم‌اکنون دولت ۹۰ درصد از هزینه‌های ‌فردی را که در بیمارستان بستری است، می‌پردازد؛ این کار در اوضاع کنونی ناممکن است. امکان ندارد دولت هر چه مردم مصرف می‌کنند، پرداخت کند، باید هر چه زود‌تر بسته‌های حمایتی دولت آماده شده و سهم هر استان مشخص شود. همچنین با در نظر گرفتن جمعیت هر منطقه بر اساس ارجاع پرداخت شود.

این نماینده افزود: اکنون دولت به هر بیمار بستری شده در بیمارستان، ۹۰ درصد از هزینه‌ها را پرداخت می‌کند. این در حالی است که بیمارستان‌های دولتی ۴۵ درصد و بیمارستان‌های خصوصی ۲۵ تا ۳۵ درصد تعرفه‌های درمان را افزایش داده‌اند که این افزایش‌ها می‌تواند بسیار خطرناک باشد.
اگر این شیوه اصلاح نشود، تعرفه‌ها افزایش پیدا می‌کند و به دنبال آن، پرداخت از جیب هم بالا می‌رود. از سوی دیگر، بودجه دولت کفاف این هزینه‌ها را نخواهد داد؛ بنابراین، اجرای قانون می‌تواند از این هدر‌رفت سرمایه‌ها جلوگیری کند.

خلع سلاح‌ کرده‌اند، می‌گویند «به توافق نرسیدیم که نرسیدیم»!


ناصر نوبری را باید با اظهارات دقیق و کارشناسانه‌اش شناخت. دیپلماتی که کسی نمی‌تواند به او انگ جناحی بزند و صریح‌ترین و در برخی موارد دقیق‌ترین انتقادات را به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای وارد کرده است. نوبری این روزها دعوتنامه‌های متعددی از دانشگاه‌های کشور دارد. وی عصر یکشنبه در همایش «حمله به ایران، نتیجه توافقنامه ژنو» که به میزبانی جامعه اسلامی دانشگاه زنجان برگزار شد، باز هم اظهارات جدید و قابل تاملی درباره تبعات توافق ژنو مطرح کرد.  نوبری در این همایش گفت: 6 ماه پیش به روحانی گفتم با این توافق، حاکمیت ملی ایران نقض می‌شود و این ایران نیست که تصمیم می‌گیرد چه کار کند، این موضوع ایران را دچار دردسر خواهد کرد و این امر در مذاکرات چند روز پیش وین اثبات شد. وی افزود: در اوایل دوران توافق مردم را به جشن ترغیب می‌کردند و می‌گفتند چهار مرتبه کلمه غنی‌سازی در گام نخست توافق آمده، پس حق ما رسمیت دارد، غافل از اینکه در همه این موارد باید با آمریکا هماهنگی شود. این دیپلمات ایرانی بیان کرد: خلاصه توافقنامه ژنو قانونی کردن مداخلات غیر‌قانونی آمریکا در امور ایران است، این توافق حتی زمینه محدود کردن تحقیقات فیزیک هسته‌ای دانشجویان و دانشمندان هسته‌ای را در پی دارد. نوبری تصریح کرد: پیش از توافق، آمریکایی‌ها غیر‌قانونی غرغر می‌کردند؛ با مذاکره، گیر دادن قانونی شد و جالب اینکه آقایان این بند مشکل‌آفرین را در ابتدا به عنوان متن پیروزی‌آفرین به ما معرفی کردند. سفیر اسبق ایران در شوروی با بیان اینکه اکنون آمریکا در حال برنامه‌ریزی برای باز کردن پیچ و مهره تأسیسات هسته‌ای ایران است، گفت: چنین بحثی یک سخن علمی و کارشناسی شده و ربطی به گروه و جناح ندارد و مشکل قابل درکی برای همه است. نوبری بیان کرد: برنامه‌های هسته‌ای خود را در هر جایی که بود، متوقف کردیم و اشکال اساسی از اینجا شروع می‌شود که ما در همان گام اول، نگرانی آنها را برطرف کردیم اما آمریکا تا کنون فقط 4 میلیارد دلار از بدهی 100 میلیارد دلاری‌اش به ایران را پرداخت کرده است و بقیه آن را در صورت برطرف شدن نگرانی و حاصل شدن توافق خواهد پرداخت؛ چه کسی حاضر است اینگونه معامله کند؟ وی همچنین به این گفته عراقچی که یکی از خطوط قرمز ما دانش است، اشاره کرد و گفت: این سخن بدان معناست که دانش هسته‌ای ما را هم می‌توانند محدود کنند. مشاور استراتژیک وزارت امور خارجه دولت خاتمی به اظهارات جدید آمریکایی‌ها مبنی بر مذاکره بر سر موشک‌های بالستیک اشاره کرد و افزود: مطرح کردن این موضوعات به این دلیل است که در توافق آمده آمریکا می‌تواند به قطعنامه‌ها با هدف رضایتبخشی شورای امنیت بپردازد. نوبری متذکر شد: وزارت امور خارجه تقلب کرده و در بندی که مربوط به تحقیقات هسته‌ای است کلمه‌ای را به گونه‌ای دیگر ترجمه کرده و این یعنی آمریکا حتی می‌تواند تمام تحقیقات هسته‌ای ما را منحل کند. وی بیان کرد: آقایان گفتند برای بهبود اقتصاد این توافق را انجام می‌دهیم، اما این کار را هم نکردند.

انتقاد از عراقچی

رئیس پیشین مرکز راهبردی وزارت امور خارجه در ادامه اظهاراتش نقدی را نیز به عباس عراقچی وارد کرد. نوبری اظهار داشت: هم‌اکنون عراقچی طبق گفته‌هایش به طرف مذاکره‌کننده بدبین است و به دلواپسان پیوسته، اما اینکه می‌گوید اگر تا 30 تیر هم به توافق نرسیدیم، دنیا به آخر نمی‌رسد و نرسیدیم که نرسیدیم، درست نیست. به آقای عراقچی می‌گویم این گذر زمان به سود طرف مقابل است، 6 ماه پیش اگر به توافق نمی‌رسیدیم اشکالی نداشت اما اکنون  خلع سلاح شده‌ایم. وی افزود: اشکال در استراتژی اعتماد‌سازی ما است، همانطور که 11 سال پیش این کار را انجام دادند و من اعتراض کردم. استراتژی‌ای که من 14 سال پیش پیشنهاد کردم استراتژی گام‌های متقابل بود و عراقچی در پاسخ گفت اشتباه 11 سال پیش را تکرار نمی‌کنیم.

اصلاح‌طلبان به دلواپسان بپیوندند

نوبری در ادامه برنامه که پرسش و پاسخ دانشجویان مطرح شد، درباره  آینده توافق ژنو، گفت: نباید ناامید شد، اگر همه بویژه  جناح اصلاح‌طلب به جای نگاه قبیله‌ای و جناحی نگاهی وحدت‌گرا داشته باشند و برای مطالبه‌گری، روش کارشناسی شده‌ای را در مذاکرات در پیش بگیرند موفق می‌شویم. وی توصیه کرد اصلاح‌طلبان به تیم دلواپسی بپیوندند تا دلواپسی حل شود. سفیر اسبق ایران در شوروی تاکید کرد: باید مطالبه ملی شود، جریان ملی شود؛ بویژه اصلاح‌طلبان پا پیش بگذارند. نوبری در پاسخ به این پرسش که عکس‌العمل روحانی در پاسخ به نگرانی شما چه بود، ابراز کرد: ما را کم‌سواد، دنیاندیده و هدایت شده خواند. وی خاطرنشان کرد: تاکنون هیچ حقوقدانی به انتقادات من پاسخ نداده است. سفیر اسبق ایران در شوروی با تاکید بر اینکه باید از تاریخ درس عبرت گرفت، ادامه داد: پیشرفت ایران در گرو توجه به درون است، کسی آن را به ما هدیه نخواهد داد. نوبری تصریح کرد: جناح‌بندی‌ها غلط است و تنها راه وحدت حرکت براساس علم  توأم با کار کارشناسی و جدایی از افراط و تفریط است، در هر زمینه‌ای در دانشگاه باید علم توأم با کار کارشناسی باشد، نه جناح بندی.

روزگار غریبی است ....


روزگار غریبی است .... از دیدار امام زمانمان محروم شده ایم ... چه تحریم فلج کننده ای !  ... ولی معلوم نیست که چرا هیچکس از این تحریم صدایش در نمی آید ؟! ... نه مذاکره ای ! .. نه توافقنامه ای ! ...  پیش نویس توافق نامه با ایشان و شرط های مولایمان برای ظهور بارها اعلام شده است ... در این پیش نویس غنی سازی نامحدود  منافع ملی و آخرتی ما به رسمیت شناخته شده و از سوی بالاترین مقام هستی تضمین شده است ...کاش به جای ژنو و وین و نیویورک و .. در رکاب امام خامنه ای  به جمکران می رفتیم و پیش نویس توافقنامه با مراد غایبمان - ارواحنا له الفداء -  را امضاء می کردیم ... !!

از ضربه سیلی در گوش وزیر تا ژست با ادبی!

از ضربه سیلی در گوش وزیر تا ژست با ادبی!

سیدحسن از کدام بی‌ادبان ادب آموخت؟


سید حسن خمینی که هفته گذشته حضور او در همایشی در لرستان به دلیل برخی اعتراض ها لغو شده بود، در اظهاراتی کنایه آمیز گفت "بزرگترین راه مقابله با بی ادبان آراسته کردن خویشتن به ادب و اخلاق است".

او که در مراسم تجدید میثاق اعضای جمعیت هلال احمر کشورمان در حرم مطهر امام خمینی (ره) سخنرانی می کرد، اظهار داشت: "از مشکلات بی اخلاق ها در جامعه این است که سعی می کنند؛ دیگران را در جامعه به بی اخلاقی دچار کنند و بزرگترین راه مقابله با بی ادبان آراسته کردن خویشتن به ادب و اخلاق است و باید مراقب بود که در برابر بی اخلاقی از مرز اخلاق خارج نشویم."

هفته گذشته سخنرانی سیدحسن خمینی به استان لرستان به دعوت دانشگاه آیت‌الله بروجردی با تجمع اعتراضی صورت گرفته مقابل دانشگاه، توسط شورای تامین استان لغو شد و به نظر می رسد کنایه او به "بی ادبان" به این موضوع بی ارتباط نیست.

این در حالی است که ماجرای سخنرانی ناتمام سید حسن خمینی در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی(ره) در سال 89 همچنان به عنوان یک نقطه سیاه توجیه ناپذیر در رفتار منسبین به بیت امام(ره) شناخته می شود.

در مراسم مذکور، به دنبال ناتمام ماندن سخنرانی سید حسن خمینی، او و حمید انصاری قائم‌مقام موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) با وزیر کشور که نماینده دولت در برگزاری مراسم بود، برخورد زننده ای داشتند.

محمود نبویان درباره این برخورد با تشریح حاشیه های ایجادشده و تغییر برنامه مراسم مذکور گفته بود " وی [انصاری] یک کشیده محکم زیر گوش نجار زد و سیدحسن خمینی نیز به کمک انصاری آمده و ایشان هم دو کشیده زیر گوش وزیر کشور زدند و در ادامه نیز فردی با لگد ضربه‌ای را به سردار نجار وارد آورد."

حال مشخص نیست منظور سیدحسن خمینی از ادب و اخلاقی که از آن سخن به میان آورده و آن را بهترین راه مقابله با بی ادب ها معرفی کرده، چه نوع ادب و اخلاقی است؟ آیا نتیجه آراسته شدن به ادب در مقابل بی ادبان، وقوع برخوردی مانند آنچه 4 سال پیش در مراسم ارتحال امام(ره) رخ داد است؟ چنین ادبی از کدام بی ادبان آموخته شده است؟


لینک مطلب

نگذاریم احمدی نژاد از زمین بلند شود!


بامداد سه شنبه 16 اردیبهشت 1393 مصاحبه مفصل حبرگزاری فارس، که به مخالفت سرسختانه با جریان موهوم انحرافی و دکتر احمدی نژاد پس از این جریان معروف است، با وزیر محترم سابق اطلاعات کشور جناب آقای حیدر مصلحی روی خروجی خبرگزاری قرار گرفته است. برای این مصاحبه محور یا مناسبت خاصی ذکر نشده است اما اگر بخواهیم از متن آن عنوانی برایش بیابیم باید عنوانش تشریح انحراف احمدی نژاد از نظر ایشان باشد.

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما» به نقل از دولت بهار؛ اما چرا در این ایام که نه انتخاباتی پیش روی احمدی نژاد است که نمی تواند در انتخابات خبرگان باشد و نه انتخابات دیگری هست و نه اصلا او اعلام آمادگی و اشتیاقی برای فعالیت سیاسی نشان می دهد، افرادی مثل آقای مصلحی با ظواهر خیرخواهانه و افرادی مثل آقای کاظمی با ظواهری خصمانه در صدد به عرصه کشاندن آقای احمدی نژاد با محوریت خاطرات یا شاید در مواردی خاطره سازی هایی برآمده اند؟ چرا اجازه آرامش سیاسی به مملکت را نمی دهند؟

در زیر قسمت هایی از مصاحبه ی فارس با آقای مصلحی را از خود فارس رونوشت کرده ام:

فارس: پس بحث بیداری انسانی نیز در راستای همین امر در مقابل این شعار بیداری اسلامی قرار داشت؟

مصلحی: بله!

فارس: پس می‌توان در جمع‌بندی صحبت‌های شما به این نتیجه رسید که در خصوص احمدی‌نژاد یک پروسه امنیتی طی شد و احمدی‌نژاد ذاتا تفکری منحرف نداشت.

مصلحی: من احساسم این است که طراحی کردند.

فارس: مثل همان بحثی که در قضیه منتظری، مهدی هاشمی و ... نیز وجود داشت؟

مصلحی: بله! دشمن طراحی می‌کند.

فارس: به نظر شما نقش کدام دستگاه امنیتی پشت کار بوده است؟

مصلحی: اینکه ما فکر کنیم دشمن و استکبار در مقابله با انقلاب اسلامی به صورت تَک عمل می‌کند، درست نیست چرا که آنها در مجموعه دستگاه‌های اطلاعاتی به صورت مشترک اقدام می‌کنند، به این معنا که به یکدیگر سرویس داده و تقسیم کار می‌کنند؛ در تقسیم کارشان یکی از کارها این است که روی خطوط قرمزشان پا می گذارند؛ یکی از خطوط قرمز هر سرویس اطلاعاتی، منابع آن است لذا اینکه کشوری منبع خود را می‌سوزاند و در اختیار یک سرویس دیگر می‌گذارد یعنی به این نتیجه رسیده که برای مقابله با انقلاب باید روی خطوط قرمز خود نیز پا بگذارد. نباید گفت یک سرویس با ما درگیر است آنها با یکدیگر تقسیم کار دارند چون همه آنها با انقلاب اسلامی درگیر هستند.

در ادامه ی مصاحبه هم می خوانیم؛

فارس: گفته می‌شد در دوره 11 روزه خانه‌نشینی، اطلاعات توسط مشایی از وزارت خارج می‌شد. نظر شما درباره این مسائل چیست؟

مصلحی: جهت اطلاع مردم باید بگویم سیستم اطلاعاتی ما اصلا اینطور نیست که بشود از آن اطلاعات بیرون برد.

فارس: گفته می‌شد مشایی به دنبال پرونده‌سازی و موازی‌کاری اطلاعاتی است. آیا این موضوع صحت دارد؟

مصلحی: اصلاً اینطور نیست چراکه کشور حساب و کتاب دارد.

عزیزانی که هیچ اعتمادی به دولت بهار ندارند می توانند متن کامل مصاحبه را از خود خبرگزاری فارس بخوانند.

اما عرض ما یک چیز دیگری است؛

راه زمین زدن یک نفر با چهره ای مقبول و محبوب و مورد حمایت رهبری چیست در کشوری که بصیرت مردمی وجود دارد و زمینه ی دینی بسیار قوی که فتنه 1388 در حالیکه قبل از آن در تمام کشورهایی که انقلاب مخملی انجام شد، موفقیت آمیز بود؟

غیر از اینکه این که چهره های دینی آن جامعه که احیانا در نهادها و مسئولیت ها حضور داشته اند و چه بهتر اینکه دوستی عمیقی هم با نفر هدف داشته باشند، بیایند و مباحثی کلی و مبهم و بی سند را توأمان مطرح کنند. اگر چندین نفر نوبت به نوبت با زمینه های مشخص کاری خودشان هم مکررا به این مباحث بپردازند که چه بهتر.

آیا اولین بار است که این ترفند به کار می رود؟

1- سال 1388 آقای ابوترابی با افشای نامه محرمانه رهبری به رئیس جمهور که علی القاعده نباید فرد سومی از آن با خبر باشد در گرما گرم فتنه که دشمن گرم نبرد است در صدد بصیرت افشانی و ادای تکلیف برآمدند. حاصل این انجام تکلیف ایشان چه بود؟ خنجری را حالا خواسته یا ناخواسته به پشت رئیس جمهور مؤمن انقلابی که شخصا به عنوان نفر اول خط مقدم وارد درگیری با فتنه شده فرو کردن. از شدت زخم رئیس جمهور ما تا دوسال نمی تواند موضعی برای پیشبرد اهدافش بگیرد. چرا که جامعه دچار تلاطم شده. فتنه از یک طرف و ادعای شکل گیری جریان انحرافی بدون هیچ مدرک محکمه پسند و متقنی.

وقتی می گوییم فتنه شاخه های ارتباط با سیا و ام آی سیکس و موساد و ... شناخته شده است. چرا یک سند قاطع و روشن از ارتباط مشایی با این ها ارائه نمی شود؟ جای سؤال ندارد؟

من به شخص آقای ابوترابی و انقلابی بودنشان تردیدی ندارم اما یک سؤال از ایشان همواره داشته ام و دارم و آن اینکه چه کسی یا کسانی تکلیف افشای نامه را به شما سپرد؟ اگر رهبری بوده اند روشن با سندش اعلام کنید. مگر مشکلی ایجاد می شود؟ برعکس حقانیت شما اثبات می شود.

آقای رحیم مشایی اعلام کردند که پس از دریافت نامه، آقای احمدی نژاد به ایشان گفته اند که من با رهبری صحبت می کنم تا نگرانی ایشان برطرف شود. ظاهرا این صحبت هم انجام شده و حتی ایشان حاضر نشدند که محتوای صحبت شخص اول با شخص دوم مملکت را افشا کنند، هرچند که به نفعشان بود. علتش را هم عنوان می کنند که اگر شخص اول مملکت صلاح بدانند خودشان افشا می کنند، چرا من باید افشای اسرار ایشان بکنم؟!

خوب است آقای ابوترابی فرد این سؤال همه اذهان دنبال حقیقت را پاسخ دهند!

2- آقای مصباح یزدی-حفظه الله- که بنده در انقلابی بودن ایشان هم تردیدی ندارم اواخر اردیبهشت 1390 از بزرگترین خطر از صدر اسلام تا کنون سخن می گویند و اعلام می کنند که بیش از 90 درصد مطمئنم که احمدی نژاد توسط این شخص سحر شده. یعنی مهندس رحیم مشایی!

آیا با احتمال می شود به یک انسان تهمت زد؟ چه رسد به مسلمان که مؤمن و انقلابی هم باشد. آن هم از تریبون عمومی. آن هم در کسوت روحانی عالی رتبه. آن هم به رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران. می شود؟ مجازیم؟ مصلحت است؟ حق است؟

اما چه اتفاقی می افتد؟ رئیس جمهور انقلابی ما بار دیگر خنجری زهرآگین تر در پهلویش فرو می شود بدون اینکه یک آخ هم از بشنویم. تا حدود دو سال دیگر او نمی تواند سرپا ایستاده و حرفش را بزند. تنها کار می کند و کار! نزدیک به دو سال سکوت!

جالب است این ها در سالی اتفاق افتاده که سال جهاد اقتصادی است و وزارت اطلاعات و اشخاص خواص باید وضعیت کشور را در نظر بگیرند تا حتی کوچکترین اشتباهی صورت نگیرد. وزارت اطلاعات که وضعیتش کم کم به دست وزیر سابقش دارد روشن می شود اما اشخاص چطور؟ غالبا یا فتنه ی 1388 را به راه انداخته اند. یا از پشت خنجر می زنند و یا هم امضا جمع کرده و در سال جهاد اقتصادی از رئیس جمهور در مورد مشکل اصلی کشور که به زودی انقلاب را با تهدید مواجه می سازد یعنی حجاب سؤال می پرسند! مواضع رهبری شش هفت ماه بعد در خراسان شمالی هم که روشن کرد وضع و مشکل حجاب در چه جایگاهی قرار دارد. حتی الان هم مشکل فرهنگ ما در درجه ی اول حجاب نیست و بلکه فرهنگ مقاومت و ایستادگی در برابر خصم و خودکفایی است.

و حالا هم؛

3- از اردیبهشت 1393 هم که آقای مصلحی آخرین بخش فعلی پروژه سه گانه زمین زدن احمدی نژاد را کلید زده اند. بله درست می بینید زمین زدن احمدی نژاد و یا عبارت بهتر اجازه ندهیم احمدی نژاد از زمین بلند شود. این عبارت برای دوستان آشنا نیست؟

بنده در انقلابی بودن آقای مصلحی هم تردید ندارم، اما چرا حالا که فرمانده فتنه فرموده اند که نباید اجازه دهیم احمدی نژاد از زمین بلند شود؟ چرا شرایط نبرد امروز کشور با همه ی دنیا و اینکه رهبری معظم-مد ظله العالی- رئیس جمهور زنده کننده ی آرمان های انقلاب را در کنار خود ندارد و به جای آن رئیس جمهور محترم استاد تمام مذاکره و شناسنده بین الملل را که دست راست آقای هاشمی استوانه انقلاب است در کنار خود دارند؟

خیلی هوش و ذکاوت نمی خواهد درک این موقعیت حساس. چرا انقلابی ها و حزب اللهی ها احساس زاید الوصف بصیرت انقلابیشان گل نمی کند و موقعیت خطیر را گوشزد نمی کنند؟ مگر سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نیست؟ چرا با کوبیدن احمدی نژاد که بی تردید در قلب ملت ایران جای دارند موجبات برای سستی در عزم ملی فراهم می آورند؟ اگر منکر محبوبیت احمدی نژاد هستند هم که جناحشان مشخص می شود.

به آقای مصلحی عزیز پیشنهاد دارم که قدری تأمل کنند و از تخطئه ان شاءالله ناخواسته دکتر احمدی نژاد و برخی دیگر دست بردارند. شاید مهلت همیشه برای جبران فراهم نشود. خداوند که به کسی تعهدی نداده است.

سخنی هم با آن کسانی دارم که فراتر از این ها و در پشت پرده ها طراحی می کنند؛

ما بهاری ها هرگز خواب نبودیم و نخواهیم خوابید. اصولا ذات بهار یعنی بیداری. این مکرهایی که بإذن الله در تضلیل قرار خواهد گرفت در ما کارگر نیست. بلکه در آنانی کارگر است که یک ماه پس از جمله ی نظر احمدی نژاد به نظر من نزدیک تر است ، مقابل نظر احمدی نژاد بایستند. بنده سخنم با آقای مصلحی عزیز نیست، بلکه با آنی است که این دام تزویر را نهاده است؛

برو این دام بر مرغ دگر نه که عنقا را بلند است آشیانه

شما ادراکتان از سکوت احمدی نژاد هم حقیر است چونان که از سخنش هم درکتان حقیر بود. درست مثل خودتان که حقیرانه و رذیلانه و ناجوانمردانه طراحی می کنید. آدم اجیر می کنید. پایگاه های اینترنتی جور می کنید. سخنران جور می کنید. اراذل اجاره می کنید. برخی را با تطمیع، برخی با تهدید، برخی با فریب و گمراه کردن و ... به کار می گیرید و گمان هم می برید که موفق خواهید بود اما به فضل الهی چنین نخواهد شد. کید الهی در کمین شماست!

إن رَبکَ لَبِالمِرصَاد

خداوند در کمین شماست. این را بدانید!

دیگرانی هم هستند که چنین می کنند. یا غافل اند و یا مغرض. برخی وزیران سابق در دولت نهم یا احیانا دهم هستند. برخی از اعضای جبهه ی پایداری همچنان هستند. جمع کثیری از اصولگرایان مجلس از همه سبقت گرفته اند، حتی از دولت. دولت و مجمع تشخیص که توضیح نمی خواهد. برخی از اعلام کشور از خرابی های هشت ساله می گویند. شخصیت های مختلف هر کدام به نوعی!

اما این طرف کیست. احمدی نژاد و مردمانی که همچنان دوستش دارند. پیرمردی روستایی از آشناهایمان را سراغ دارم که مهمترین آرزویش امروز این است که فقط یک بار دیگر هم احمدی نژاد را ببیند قبل از آنی که از دنیا برود. احمدی نژاد و اندک خواص بهاری و احمدی نژاد و رهبری پاک تر از آب روان زلال تر از رود و محکم تر از هر سختی و مقاوم تر از هر مقاومی. رهبری که همچنان هم احمدی نژاد یعنی مشایی را با چهره ای خندان می پذیرد.

من سؤالی دارم از آنان که دشمنی می کنند. لزوما همه دشمنی نمی کنند و برخی فقط مخالفند. اما عده ای لاجرم دشمنی می کنند و من به آن ها می گویم که آیا نمی بینید که با چه کسی طرف هستید. کسی که حرفش حرف شهداست و شهید عالی قدر معلم حاج ابراهیم همت. حرف چیست؟ امامت و امت!

به خودی ها و حزب اللهی ها هم عرض می کنم که؛

بترسیم از روزی که امانی نداریم که فصل رسوایی فرا رسیده است. دیگر دوره امتحانات کم کم اتمام می یابد و باید کارنامه ها را پخش کنند. این چند دقیقه ی آخر امتحانات را خوب بنویسیم که خدای ناکرده مردود نشویم. بترسیم از آه مظلومی که جز خدا پناهی ندارد. بترسیم از شکوه ولی خدا آنگاه که از ناجوانمردی خواص گلایه کند و بترسیم از موی سپید ولی امر که تا او هست از بلا و عذاب در امانیم. بلا و عذاب لزوما زلزله نیست. بزرگترین بلاها تسلط ظالمان بر ماست!

بترسیم از کوچکترین غم ولی الله الأعظم حضرت بقیة الله صاحب الزمان-ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف- از اینکه کسانی را که نام ایشان را در همه ی جهان مطرح کردند را به دست خودی ها منحرف نامیدند!

اگر مهلتی باشد به شرط حیات ان شاءالله در آینده لیستی از اعترافات را هم باید ارائه کنم که در طی این مدت خصوصا پس از دولت دهم درباره بی گناهی مهندس اسفندیار رحیم مشایی افراد ایراد کرده اند. خواهیم دید که چقدر خانه ی عنکبوت سست است و دژ ایمان مستحکم! البته اگر دوستان بهاری و دولت بهار به این اعترافات بپردازند که قطعا بهتر از حقیر می پردازند و تکلیف از بنده ساقط می شود.

سپاس از توجه بی دریغتان

لینک مطلب

تحلیل عدم حضور رهبر انقلاب در نمایشگاه


روزنامه سیاست روز در سرمقاله خود به عدم حضور رهبرمعظم انقلاب در نمایشگاه کتاب تهران که رسما بدلیل کثرت مشغله معظم له عنوان شده است پرداخته و نوشته است:

عدم حضور رهبر انقلاب در دوران برپایی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران پیش از این نیز و در دوره‌های مختلف سابقه داشته است. ایشان در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ به علت همزمانی نمایشگاه کتاب با سفر ایشان به استان‌های کرمان و کردستان از این آوردگاه فرهنگی دیدار نداشتند. اما علاوه بر این دو دوره، مقام معظم رهبری که حوزه فرهنگی را به خوبی رصد نموده و بارها و بارها و در دیدار با بزرگان نظام و مدیران فرهنگی اهمیت فرهنگ و فعالیت بر این حوزه تاکید نموده‌اند، در دوران اصلاحات و سال‌های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۲ در نمایشگاه کتاب حضور نیافتند. بسیاری فعالان فرهنگی این عدم دیدار و حضور را به انتقادات جدی ایشان از روند مدیریت فرهنگی کشور می‌دانند. مدیریتی که در دوران اصلاحات و به خصوص وزارت  مهاجرانی به صورت لجام گسیخته‌ای و به بهانه تسامح و تساهل در فعالیت‌های فرهنگی کشور زمام فرهنگی کشور گسیخته شد و این اسب چموش شده، به لگدپراکنی پرداخت.

حالا و پس از گذشت بیش از دو دهه از دولت اصلاحات و تلخی سال‌هایی که مقام معظم رهبری در نمایشگاه کتاب تهران حضور نیافتند، بار دیگر دو روز قبل رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب ضمن بازدید از نمایشگاه کتاب اعلام کرد که مشغله‌های فراوان باعث شد رهبر انقلاب امسال از نمایشگاه کتاب بازدید نداشته باشند.

اعلام خبر عدم حضور رهبر انقلاب موجب بروز برخی دل‌نگرانی‌ها و گمانه‌زنی‌ها شد. دل‌نگرانی از سلامت ایشان به فضل الهی و کوری چشم بدخواهان با انتشار اخبار و تصاویر دیدار هزاران نفر از معلمان کشور با معظم‌له رنگ باخت اما گمانه‌زنی دلسوزان فرهنگ انقلاب، که بر نارضایتی ایشان از فضای فرهنگی کشور و مدیریت فرهنگی دولت یازدهم تاکید دارد بیش از گذشته قوت گرفت. این گمانه‌زنی با اظهارنظر روز گذشته حیدر مصلحی وزیر سابق اطلاعات و رییس سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت روحانیت در دفاع مقدس قوت گرفت. آقای مصلحی در پاسخ به این‌ که آیا علت نیامدن ایشان به نمایشگاه کتاب نارضایتی از شرایط فرهنگی کشور بوده، گفته است: این مسئله در چند ماه گذشته از تأکیدات حضرت آقا در فرمایشات‌شان بوده است که باید برای مسائل فرهنگی به طور جدی فکری شود، چون همان‌طور که باید در مسائل غذایی دقت کنیم نمی‌توانیم اجازه دهیم سم وارد جامعه شود و لطمه‌هایش را بزند و بعد شروع به بررسی کنیم.