ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

نمونه ای دیگر از تدبیر و امید در انتقال استانداری قم به ساختمان جدید!


پس از اتفاقاتی که در ماجرای توزیع سبد کالا در بین مردم افتاد و نمایش کامل بی تدبیری دولت مردان در خدشه به شأن و منزلت مردم ، این بار نیز شاهد این ماجرا به گونه ای دیگر در استانداری قم هستیم . این روزها افتتاح ساختمان جدید استانداری قم و شیوه انتقال کارکنان آن نقل محافل مختلف از جمله کارکنان ادارات استان شده است. ساختمانی که سالهای طولانی از شروع احداث آن می گذرد و تغییر چندین استاندار را به خود تجربه کرده ولی هیچگاه به بهره برداری نرسیده بود بالاخره رنگ حضور کارکنان را در خود احساس نمود. ماجرای احداث و تکمیل این ساختمان در جای خود شنیدنی است لیکن موضوع بهره برداری اخیر آن مورد نظر این نوشتار است .
هنگامی که از جلوی ساختمان طبقه سرخ رنگ استانداری قم در انتهای بلوار نواب صفوی و در مجاورت نمایشگاه بین المللی قرار داشته عبور می کنیم وضعیت موجود آن گویای همه چیز است گویی هنوز کارگران مشغول به کار هستند و ورودیهای خاکی آن ورود به یک محوطه کارگاه ساختمانی را نشان می دهد. ولی واقعیت دیگری در پس این مشاهدات قرار گرفته و آن حضور کارکنان استانداری قم در ساختمان نیمه کاره برای انجام خدمت است!
گویا هفته گذشته با دستور استاندار قم کار انتقال به ساختمان جدید آغاز شده و علیرغم نظر کارشناسان مبنی بر آماده نبودن این ساختمان با اصرار این انتقال آغاز می شود. بنا بر اظهار برخی منابع مطلع کارگاه ساختمانی شرکت پیمانکار هنوز مشغول به کار است , محوطه بیرونی آماده سازی نشده, سیستمهای گرمایش و سرمایش این ساختمان راه اندازی نشده و از همه بدتر برخی نیازهای ضروری مثل سرویسهای بهداشتی هنوز قابل استفاده نمی باشد و کارکنان برای رفع نیاز باید به ساختمان قبلی استانداری که در مسافت حدود یک کیلومتری واقع شده رفت و آمد کنند. نکته جالب ماجرا اینجاست که امکانات اولیه یک کارمند برای شروع بکار و ارئه خدمات نیز فراهم نشده است از جمله اینکه خطوط تلفن قطع بوده و شبکه رایانه ای نیز راه اندازی نشده , اطاقها و سالنها پاکسازی نشده و مملو از خاک است و معلوم نیست با این وضع کارکنان استانداری چگونه مشغول بکار هستند؟!
و در پایان چند سوال ساده ؛ در حالیکه دولت قبل متهم به انجام کارهای غیر کارشناسی و عجولانه می شد چه ضرورتی ایجاب نموده تا با این سرعت ساختمانی که هنوز تکمیل نشده مورد بهره برداری قرار گیرد؟ اگر خدای ناکرده اتفاق غیر مترقبه ای در استان روی دهد آیا استانداری قم بعنوان نماینده حکومت می تواند با این اوضاع به عنوان ستاد اصلی ایفای نقش کند؟! اگر در ساختمانی که هنوز کارگاه است و از لحاظ ایمنی پاکسازی نشده برای کارکنان یا ارباب رجوع اتفاق بیافتد چه کسی پاسخگوست؟ ناامیدی ایجاد شده در بین کارکنان شریف استانداری و عدم توجه منزلت آنان را چگونه مرتفع خواهند نمود ؟ آیا این اتفاق نیز در ادامه تدبیر و امید دولت یازدهم قابل تفسیر است؟!

پول‌های آزادشده به ایران نرسید


در توافقاتی که برای انتقال 4.2 میلیارد دلار پول بلوکه شده ایران انجام شده بود، جریان آزادسازی پول‌ها باید از اول فوریه آغاز می‌شد.

نحوه آزادسازی 4.2 میلیارد دلار به شرح زیر بود.

اول فوریه ــ 550 میلیون دلار، اول مارس ــ 450 میلیون دلار مشروط به اینکه آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید کند که ایران رقیق کردن نیمی از ذخیره اورانیوم تقریباً 20 درصد غنی‌شده خود را که متعهد به رقیق سازی آن بوده است تکمیل کرده است.

7 مارس ــ 550 میلیون دلار، 10 آوریل ــ 550 میلیون دلار، 15 آوریل ــ 450 میلیون دلار -مشروط به اینکه آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید کند که ایران رقیق سازی تمام  ذخیره اورانیوم تقریباً 20 درصد غنی‌شده خود را که متعهد به رقیق‌سازی آن بوده، تکمیل کرده است.

همچنین در 14 مه ــ 550 میلیون دلار، 17 ژوئن ــ 550 میلیون دلار و در نهایت 20 ژوئیه ــ 550 میلیون دلار -مشروط به اینکه آژانس بین المللی انرژی اتمی تأیید کند که ایران تمای تعهداتش را انجام داده است.

 

عراقچی معاون وزیر امور خارجه 12 بهمن ماه در گفت‌وگویی از برداشت قسط اول در روز دوشنبه خبر داد و در همان روز دوشنبه هم بانک مرکزی با انتشار خبری، اعلام کرد که معادل 550 میلیون دلار دارایی‌های ایران نزد بانک مرکزی ژاپن از طریق نشنال بانک سوییس به فرانک سوییس تبدیل و به حساب بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران واریز شد.

مدتی پیش موعد پرداخت دومین قسط دارایی‌های ایران فرا رسید اما هنوز خبری مبنی بر واریز 450 میلیون دلار منتشر نشده است.

این در حالی است که پیگیری‌ها حکایت از عدم انتقال قسط اول به داخل کشور دارد. عراقچی گفته بود: برای انتقال پول‌های بلوکه شده ایران یک کانال ویژه بانکی در سه کشور ژاپن، کره و سوئیس ایجاد می‌شود.

بررسی‌ها نشان می‌دهد قسط اول این پول‌های آزاد شده به حساب بانکی در سوئیس واریز شده اما تا کنون امکان انتقال آن به ایران فراهم نشده است.

گفته می‌شود علت عدم انتقال این وجوه به کشور، مشکل نقل و انتقال و مبادلات بانکی بوده است؛ به نحوی که بانک مذکور به اندازه‌ای کارایی ندارد که قابلیت انتقال این میزان پول را داشته باشد. به عبارت دیگر این بانک فقط مجاز به نقل و انتقال سقف مشخصی از پول بوده و احتمالا به این ترتیب اقساط ۸ گانه، مجددا تقسیط خواهد شد.

روحانی این آمارها را از کجا می آورد؟ +جدول

روحانی پنج شنبه 8 اسفند در گفتگوی زنده تلویزیونی با مردم استان هرمزگان گفت: «مشکلی که دولت از روز اول با آن مواجه بود تورم حدود ۴۳ درصدی بود. دولت قول داد اولاً جلوی رشد تورم را گرفته و بعد آن را کاهش دهد. این در ماه‌های اول دولت کار بسیار سختی بود اما خوشحالم که براساس آمار دیروز مرکز آمار تورم از ۴۳ درصد به حدود ۳۳ درصد رسیده است.»

پیشتر نیز روز چهارشنبه 7 اسفند روحانی در دیدار خانواده شهدا و ایثارگران هرمزگان گفته بود: «تلاش دولت این بوده که قدم به قدم و با همراهی و همکاری مردم فشار موجود بر روی زندگی آنها را کم کند و امروز تورم از ۴۳ درصد به ۳۳ درصد رسیده که این خود کار بزرگی است اما قبول داریم که هنوز کارهای زیادی باقی مانده است.»

تاکید روحانی بر کاهش نرخ تورم از 43 درصد در ابتدای دولتش به 33 درصد در پایان بهمن ماه در حالی است که مراجعه به اطلاعات بانک مرکزی و مرکز آمار نشان می دهد ارقام اعلامی روحانی درست نیست.

رقم 43 درصدی که روحانی به عنوان نرخ تورم ابتدای دولتش مطرح می کند، نه در آمار بانک مرکزی آمده و نه در گزارش مرکز آمار. بانک مرکزی نرخ تورم مردادماه به عنوان اولین ماه فعالیت دولت روحانی را 39 درصد و مرکز آمار 35 درصد اعلام کرده اند.

از سوی دیگر به نظر می رسد مقصود روحانی از کاهش نرخ تورم به 33 درصد، گزارش مرکز آمار درباره نرخ تورم بهمن ماه بوده که این نرخ را 33/7 درصد اعلام کرده است. این در حالی است که بانک مرکزی نرخ تورم بهمن را 36/7 درصد اعلام کرده که احتمالا چون نرخ تورم آن از نرخ اعلامی مرکز آمار بالاتر است، مورد توجه روحانی قرار نگرفته است.

 با این حال، علی القاعده برای مقایسه نرخ تورم 33/7 درصدی بهمن با ابتدای دولت روحانی، باید گزارش مرکز آمار از نرخ مردادماه تورم را ملاک نظر قرار داد که گویای کاهش کمتر از 2 درصدی نرخ تورم در این دوره است.

البته در میان شاخص های فرعی نرخ تورم اعلامی بانک مرکزی و مرکز آمار، عدد 43 درصد در شاخص نقطه به نقطه مردادماه به چشم می خورد که اگر فرض کنیم روحانی این رقم را به عنوان شاخص اصلی تورم در ابتدای دولت یازدهم مدنظر قرار داده و آن را اعلام کرده، بنابراین طبیعتا برای مقایسه نیز باید ارقام همین شاخص در بهمن ماه را اعلام می کرد که طبق گزارش بانک مرکزی 22/8 درصد است.

این مقایسه نشان می دهد که شاخص نقطه به نقطه تورم از ابتدای دولت یازدهم بیش از 20 درصد کاهش یافته است، اما چرا روحانی از این رقم بزرگ که می توانست نشانگر موفقیت بزرگ دولت در کنترل تورم محسوب شود، استفاده نکرد؟ احتمالا روحانی با علم به این که اعلام کاهش 20 درصدی شاخص نقطه به نقطه تورم با واکنش مردم که همچنان با گرانی دست و پنجه نرم می کنند، روبرو می شود، از این کار صرف نظر کرده است.

یک غریبه روی صندلی شماره 128 خبرگان


حسین فریدون برادر حسن روحانی حتی با حضور برادرش در اجلاس خبرگان نیز حاضر به جدایی چندساعته از او نشد به طوریکه حتی صندلی شماره 128 خبرگان برای او در نظر گرفته شد. جلوتر از او علوی وزیر اطلاعات و کازرونی نشسته بودند و سمت راست او نیز صندلی آیت الله مصباح و آیت الله جنتی قرار داشت. اما واقعا برادر روحانی با چه سمتی در خبرگان حضور یافته بود؟


پروژه بدست گیری مجلس خبرگان،شورای اسلامی ،صدا و سیما و... کلید خورد...

























دولت بی تدبیر ناامید...راه دولت کدام است؟


رسوخ افراد شاخص جریان های تجدیدنظر طلب و اصلاح طلب در دولت، صحه بر تصورات افکار عمومی نهاد که قطع بر یقین دولت به عنوان مستاجر اشخاص و جریانهای دیگر در حال فعالیت می باشد.


به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی دانا ؛ استقلال گفتمانی ارزنده ترین و پرافتخارترین پشتوانه هر دولت برای طی کردن مسیر خود در فراز و فرودهای اجرایی کشور است. این مهم اما در پرتویی از وقایع پیش از انتخابات از دولت یازدهم سلب گشته و تا امروز تلاش دولت در رسیدن به این امتیاز بزرگ بی نتیجه باقی مانده است.

دست درازی به گفتمان‌های مسبوق و حمایت های انتخاباتی صاحبان این گفتمانها هر چند در ظاهر پیروزی را برای دولت یازدهم به ارمغان آورد( که در باطن دلایل بسیار دیگری نیز برای پیروزی روحانی می توان بر شمرد) ولی از سویی افکار عمومی را نسبت به این موضوع حساس کرده و به نوعی استقلال فکری را از آن دولتمردان یازدهم نمی دانند. رسوخ افراد شاخص جریان های تجدیدنظر طلب و اصلاح طلب در دولت، صحه بر تصورات افکار عمومی نهاد که قطع بر یقین دولت به عنوان مستاجر اشخاص و جریانهای دیگر در حال فعالیت می باشد که این موضوع یک درماندگی و بی هویتی را در بلندمدت برای دولتمردان یازدهم به بار خواهد آورد.

موضوعی که در این نوشته می توان با صراحت بدان اشاره داشت بحث جریان شناسی امروز تمام افکار و گروههای سیاسی است که به نوعی سهم الارثی را در دل دولت برای خود می بینند و دائماً یا به صورت مستشاری یا به صورت عملی سکاندار اجرایی کشور شده اند و دولت را را هدایت می کنند.

جریاناتی که امروز هویت مستقل دولت را ربوده اند به چند دسته تقسیم می گردند:

1) جریان تجدید نظرطلبان: این جریان که از اوایل انقلاب، افرادی همچون بازرگان و ابراهیم یزدی و احزابی چون نهضت آزادی نام آن را به صورت تلویحی با خود به یدک می کشیدند، دوم خرداد 76 آغاز تبلور عینی و عملی این جریان در میدان اجرایی کشور بود. بسیج گروههای زاویه دار با اصل نظام جمهوری اسلامی بلافاصله با یک سرمستی خاص از پیروزی در انتخابات آغاز شد.

سردمدار این جریان که تا به امروز گاهاً به صورت کج دار و مریض خود را در برخی از اوقات نمایان ساخته است، سید محمد خاتمی رئیس جمهور دوره های هفتم و هشتم می باشد. این جریان با رویکرد تجدیدنظر طلبی در تمام اصول و ارکان نظام کار خود را شروع کرد. نگاه براندازانه به نظام، عدم تمکین به اصل ولایت فقیه، اسلام زدایی از نظام و اسلام ستیزی، سودای رسوخ سکولاریسم در تمام ابعاد و حوزه ها و شیفته لیبرال دموکراسی غرب بودن جزء مولفه های فکری این جریان سیاسی در کشور بود.

هر چند شانیت نظام مقدس جمهوری اسلامی اجازه مطرح شدن برخی از سخنان اعضای تابلودار و شناس این جریان را نمی دهد ولی تکرار اینها هم برآیندهای مثبتی در راستای شناخت هر چه بیشتر این جریان منحط فکری دارد تا قدری دولتمردان هوشیارتر باشند:

محمد خاتمی:اگر دین در برابر آزادی قرار گیرد این دین است که باید محدود شود نه آزادی. ( دانشگاه تهران 2/3/87)

محمد رضا خاتمی : هرکس پیام دوم خرداد را درک نکرده است، باید کنار برود . هرکس که با اصلاحات نیست، نابود شود.( در مشهد در تبلیغات دوره هشتم انتخابات)

محمد خاتمی: به قرآن نمی شود استناد کرد"در حال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافتهای بشری سازگار نیست چرا که احکام آن متناسب با زندگی قبیله ای است. زندگی مورد نظر اسلام زندگی قبیله ای است پس قرآن کریم برای ما قابل استناد نیست." (کیهان 12/6/87)(ماهنامه کیان بهمن 77)

محمد خاتمی: مشکل این نیست که زنان چگونه لباس بپوشند مشکل این است که زنان بتوانند در عرصه های مختلف حضور داشته باشند.(همبستگی 16/8/ 79)

محمد خاتمی : شما برای‌ این‌که‌ بتوانید پیشرفت‌ بکنید، راهی‌ جز راه‌ غرب‌ ندارید و راه‌ غرب‌ یعنی‌ پذیرش‌ خرد غربی . .( آریا 28/6/78)

محسن کدیور: امروز خدا در جامعه هیچ کاره است.اگر امروز خدا هم حرفی بزند که با عقل مردم منطبق نباشد نخواهند پذیرفت. امروز خدا در جامعه هیچ کاره است همه کاره مردم اند.( دانشگاه تهران 79)

ابراهیم اصغرزاده: علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد. اگر مجوز راهپیمایی به هر گروه بر اساس قانون داده شود اشکال ندارد حتی علیه خدا.( آفتاب امروز 3/6/78 )

عبدالکریم سروش: بعد از پیامبر ولایت خاتمه یافته است. (ماهنامه کیان بهمن 77 )

محمد قوچانی: هیئتهای مذهبی منشا خشونت اند (عصر آزادگان 20/1/79 )

محسن کدیور:معصومین فقط در کلیات و اصول اسوه اند نه در جزئیات و فروع .( ماهنامه کیان بهمن 77 )

محمد کاظم محمدی اصفهانی: مردم حق دارند همه مسؤولین را به سؤال کشیده و از آنها انتقاد کنند حتی اگر آن مسؤول، پیامبر و امام معصوم باشد، بلکه به خود خدا هم می¬توان اعتراض کرد و او را فتنه گر نامید.( روزنامه ایران، 24/4/79)

محمد سعید حنایی کاشانی: تراژدی حسین بن علی(ع) مشابه تراژدی¬های آنتیگونه، تامس مور و جان پروکتور است.( ماهنامه کیان، فروردین 78)

غلامرضا سالار بهزادی: تفکر شیعه گری موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است.( روزنامه صبح امروز، 23/8/78،ص8)

بهروز افخمی: هنرمند اصیل هم به نحوی به فضای زنده و البته آمیخته به ابتذال نیاز دارد و در یک فضای پاکیزه شده و تحت سانسور از دل و دماغ می¬افتد.( کیهان، 2/8/79)

سعید حجاریان : همجنس‌بازی در کشور ما باید آزاد باشد. از جهت حقوقی نباید ممنوع باشد گرچه از نظر اخلاقی زشت است!( روزنامه صبح امروز)

عبدالکریم سروش : این اسلام نه احکام سیاسی،‌ نه احکام اقتصادی و نه احکام حقوقی‌اش قابل استناد نسیت و رسماً باید بگذاریم.

مهاجرانی وزیر فرهنگ خاتمی:در مورد هولوکاست میگوید اگر حتی یک بچه یهودی کشته شده باشد این بزرگترین فاجعه است. هولوکاست حقیقت دارد.( مهاجرانی وزیر فرهنگ دوره خاتمی هم اکنون کارشناس بنیاد انستیتو واشنگتن (صهیونیستی ترین نهاد آمریکایی) می باشد)

عطاءالله مهاجرانی: سر دادن شعار مرگ و آتش کشیدن پرچم آمریکا، اعمالی زشت و وحشیانه است !!!(جبهه، 30/5/78)

محمدجعفر هرندی: حذف صحنه های جنسی و مشروب خواری از فیلم ها، هیچ مستند شرعی ندارد؛ (هفته نامه آبان، 9/11/78)

اکبر گنجی: خمینی متعلق به موزه تاریخ است.(کیهان 24/1/79 )

اکبر گنجی در مصاحبه روزنامه تاگس اشپیگل آلمان: دین یک قسمت از فرهنگ است، حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید (کیهان 24/1/79)

این تنها گوشه ای از سخنان اصلاح طلبان بود که در دوره اصلاحات به پشتیبانی خاتمی اسلام را آماج حملات خود قرار دادند .

جدیدترین اظهار نظر سخیف اشخاص منتسب به این جریان مربوط به سخنان دکتر سعید رضوی فقیه است که در 8 اسفند 92 در حسینیه انجلاسی های همدان مطرح شده است. در این سخنرانی وی صراحتاً نظام مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه را با زمامداران گذشته پس از مشروطیت(پادشاهان قاجاریه و پهلوی) قیاس می کند و به نوعی با مطرح کردن وجود دیکتاتوری در کشور بعد از رحلت امام(ره) حکومت ولایت فقیه را تلویحاً زیر سوال می برد. وی پیرو مشی همیشگی تجدیدنظرطلبان، شورای نگهبان را مورد اهانت و تخریب قرار می دهد و درصدد تطهیر فتنه 88 می باشد.

این جریان با راه انداختن بسیج اجتماعی در راستای سیاست فشار از پایین، چانه زنی از بالا، خروج از حاکمیت را حق خود می دانست. در همین راستا هم در زمان اصلاحات و بعد از آن در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با رسوخ این نگاه در دل انتخابات و روی کار آمدن دو کاندیدای منتسب به این جریان تجدیدنظر براندار، شادی ملت از حضور پرافتخار و تجدید پیمان با نظام جمهور اسلامی را غرق در غم و اندوه کرده و فتنه‌ای گسترده را با حمایت امریکا و انگلیس به وجود آوردند.

سال 88 آخرین گلوله خارج شده از اسلحه اصلاح طلبان به سوی اصل نظام جمهوری اسلامی بود که شلیک شد ولی با تدابیر رهبر معظم انقلاب و بصیرت مردم به هدف اصابت نکرد و تنها برگشتی بود که مرگ جریانی را در جامعه برای این گروههای برانداز و تجدیدنظرطلب حاصل آورد.

این گروه با نگاهی سهم خواهانه امروز در برخی از کلیدترین مساند دولت یازدهم رسوخ کرده است. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مصداقی بارز از حیات خلوت این گروههای تجدیدنظر طلب می باشد. رضا فرجی دانا و معاونین گماشته وی در این وزراتخانه جزء حامیان اصلی فتنه 88 می باشند.

امروز با فعالیت عظیم این جریان، حذف تفکرات اصولی انقلاب از صحنه دانشگاه را به عینه شاهد هستیم. تغییر بیش از 30 رئیس دانشگاه و فعال شدن تشکل های منحظ و افراطی در فضای دانشجویی، خطر به انحراف کشاندن و ارتجاع به دوران اصلاح طلبان بیش از حد محسوس است.

2)جریان اصلاح طلبان افراطی: این جریان که شاید امروز به گسترده ترین و نزدیکترین حامی دولت در افکار عمومی مبدل گشته است، در راس خود جریان کارگزاران را دارد. این جریان فکری که اول بار در دولت پس از جنگ خود را نمایان ساخت، تفکراتی نه همچون تجدیدنظرطلبان بلکه با دوزی ملایم تر را در منظومه فکری خود دارا می باشد.

اعتقاد به اصل نظام مهمترین شاخصه تفکیک این جریان با جریان تجدیدنظرطلب است منتها این اعتقاد در چارچوب اصولی است که خود تعریف می کنند و در همین رابطه با تشکیک در اصول اولیه انقلاب و اندیشه های امام قصد تحمیل تفکرات خود بر جامعه و دولت را در سر می پرورانند که عمدتاً مصلحت گرایی(پراگماتیسم) را در تاویل های نسبی گرایانه از اندیشه های امام(ره) توسط این جریان می‌توان دید. نگاه لیبرالی و مصرفی در حوزه اقتصاد و سایر حوزه ها مهمترین ویژگی تفکرات این گروههای افراطی می باشد.

اگر کمی به سالهای 1368 تا 1376 نگاهی داشته باشیم کاملاً این گفتمان بسط داده می شود. بعد عملکردی اقتصادی آن دوران که منتسب بود به دوران سازندگی، بسیار جای تاسف دارد. به قصد شکوفایی اقتصادی کشور، رو به اقتصاد رفاه‌گستر و آزاد می آورد که راه حل آن را نیز چیزی جز استقراض خارجی نمی بیند.

در آن زمان یک تیم سه نفره برای جذب سرمایه‌داران فراری از کشور به خارج از کشور رفتند و آنها یعنی سرمایه سالاران خارج از کشور، سه شرط عدول از ولایت فقیه، عدم حمایت ایران از تروریست‌ها (نهضت‌های آزادی بخش) و اجازه فعالیت به آنان در کشور را گذاشتند.

اشرافی گری و فاصله آحاد مردم از دولتمردان و مسئولان کشور و ایجاد شکاف طبقاتی شدید در لایه های ملت و بروز تورم 50 درصدی برآیند سیاست های ناجیانه آقای هاشمی و اطرافیانش بوده است.در این دوران گفتمان مذاکره با امریکا با حضور عطالله مهاجرانی به عنوان مشاور هاشمی در روزنامه اطلاعات و درج مقالاتی در این زمینه کلید خورد.

این جریان که امروز برخی از حلقه های نزدیک به دولت را نیز از آن خود کرده است درصدد این است که به آحاد مردم این را القا کند که دولت یازدهم خانه این جریان است که به صورت موقت و عاریه‌ای در دست حسن روحانی قرار گرفته است و با نگاه صاحب خانه‌ای به دولت در راستای هویت بخشی به دولت از قِبَل تفکرات این جریان افراطی می باشند.

این جریان هر چند خود را دلسوز نظام و انقلاب قلمداد می کند، در کلان قضیه افراد این جریان تنها به فکر منافع شخصی و تسویه حساب‌های شخصی هستند. سال 88 در خلال مناظرات انتخاباتی از سوی کاندیدای منتخب مردم، برخی از افشاگری‌ها علیه افراد این جریان صورت گرفت که از لحاظ شخصیتی آسیب جدی به آنها وارد آمد؛ همین عمل باعث گشت تا به انحای مختلف در صدد گرفتن تسویه حساب از دولت دهم باشند و بالاخره در ظاهر چیزی که عیان بود، ثبت نام در انتخابات و یا حتی مهره چینی این جریان در انتخابات یازدهم ، نه از برای تحقق حماسه سیاسی و دلسوزی بود بلکه هنر تسویه حساب های شخصی خود را به رخ اصول گرایان و دولت دهم کشاندند.

امروز اگر سخنی از هاشمی رفسنجانی به گوش برسد قطع بر یقین در بخشی از آن تخریب 8 ساله دولت نهم و دهم را در برخواهد داشت و دوران خود را طلایی ترین دوران خطاب می کند. قرابت همین گفتمان تخریب در مواضع بعضی دولتمردان، پرده از این واقعیت کنار می زند که این مواضع تلقین افکار هاشمی بوده است.

به هر حال این نگاه افراطی شخصی طلبی و نگاه صرف به خارج و غافل شدن از داخل(لیبرالیسم) در حال رسوخ به تفکرات دولت نیز می باشد که آقای رئیس جمهور باید هوشیاری خود را در حرکتها و تصمیمات و بیانات خود محفوظ دارد چرا که که اگر یقین مردم بر این باشد دولت هویتش عاریه‌ای است، در بلند مدت آسیب جدی بر پیکره دولت وارد خواهد آمد.

از سوی دیگر با ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی توسط رهبر معظم انقلاب، دولت باید قوی ترین اقدام را در این راستا انجام دهد منتها رسوخ این تفکرات افراطی و بی هویت بودن منظومه فکری دولت، تاثیر سوء بر عملکرد اقتصادی دولت خواهد داشت. و دولت باید این را بپذیرد که امروز مجال برای اشتباه دولت دیگر از بین رفته است چرا که تجریه عملکرد چند دولت امروز در ید دولتمردان ماست و باید با نگاهی روبه جلو نه ارتجاعی در راستای تحقق اقتصاد مقاومتی پیش روند.

3)اصلاح طلبان میانه رو : گروههای میانه رو که حضور و رسوخشان در دولت بسیار کم است با اشخاصی همچون محمدرضا عارف، کواکبیان و... شناخته می شود. این گروههای میانه رو خطری را متوجه دولت نمی کنند بلکه خطر عمده بعد از تجدیدنظرطلبان، جریان اصلاح طلبان افراطی است. امروز نگاه تجدیدنظرطلبان به این گروههای میانه رو از طیف اصلاح طلبان به شدت تضعیف شده است.

منصرف کردن عارف از ادامه فعالیت انتخاباتی و نگاه منفی به وی از سوی برخی از تجدیدنظرطلبان همانند محمد خاتمی در راستای تشکیل حزب مستقل، برآیند چنین نگاهی به این جریان میانه رو می باشد. گویا کلاه گشادی بر سر این گروههای میانه رو از سوی تجدید نظر طلبان رفته است و به گونه ای آنها ابزار قدرتمند شدن تجدیدنظرطلبان و اصلاح طلبان افراطی شده اند.