ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

چالش «روحانی»؛ دوم شخص یا سوم شخص؟‬


«حسن روحانی» دوهفته بعد نیز مورخ 11 مهر 1375 در گفت و گو با ضمیمه روز هفتم «روزنامه همشهری» تصریح کرد:«رئیس جمهور آینده فرد سوم مملکت خواهد بود».

/«پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»/ یکم- «محمد باقر نوبخت»٬ که سی ام خرداد ۹۳ به عنوان مدعو در برنامه «شناسنامه» حضور یافته بود٬ با تاکید بر اینکه «اعتماد روحانی نسبت به هاشمی به معنای ارتباط دائمی میان آن دو نیست» گفت:«صادقانه می‌گویم که آقای هاشمی خیلی برای ما محترم است و ما قبولشان داریم و ایشان را عنصر ارزشمندی برای تاریخ انقلاب اسلامی می‌دانیم، اما سال گذشته انتخاباتی برگزار شد و دکتر حسن روحانی رای آورد. ایشان خودشان انسان صاحب‌نظر و مستقلی است. اینکه ایشان به خدمات و زحمات آقای هاشمی احترام و اعتماد دارد به این معنا نیست که دائماً با ایشان در ارتباط باشند و در مورد مسائل مختلف جلسه داشته باشند».

وی افزود:«فکر نمی‌کنم جلسات آقای روحانی و آقای هاشمی در این مدت به تعداد انگشتان دست برسد. البته بهره‌گیری از نظرات ایشان و دیگر شخصیات محترم انقلاب در عرصه‌های مختلف برای ما مهم است اما اینطور نیست که بگوییم دولت یازدهم، دولت سوم آقای هاشمی است».

اگرچه عبارت «اینطور نیست که بگوییم دولت یازدهم، دولت سوم آقای هاشمی است»٬ تلاش وافر سخنگوی دولت را برای تفویض شأن مستقل به دولت یازدهم و تنزیه «حسن روحانی» از فروکاهی جایگاه رئیس جمهوری -از فرد دوم به فرد سوم مملکت- را بخوبی به تصویر می کشد؛ اما مرور سخنان «حسن روحانی» در سال ۱۳۷۵ این نکته را احراز می نماید که متاسفانه «محمدباقر نوبخت» متاثر از «اهمال» یا «غفلت» احتمالی در انتقال مفاهیم مورد نظر٬ از مدار «واقعیت» یا «صداقت» خارج شده و در تباینی آشکار با اظهارنظرهای رسمی «حسن روحانی» در این زمینه موضع گیری کرده است.

واقعیت تاریخی آن است که در سال ۱۳۷۵ و مقارن با پایان یافتن دوران هشت ساله ریاست جمهوری «اکبر هاشمی رفسنجانی» موسوم به «دوران سازندگی»٬ عده ای از حامیان هاشمی با اتخاذ مواضعی مغایر با نص قانون اساسی٬ خواستار تمدید ریاست جمهوری وی شدند. از جمله این افراد که ظاهرا پیام ششمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را درنیافته بودند -که طی آن آرای هاشمی با نزولی قابل توجه نسبت به دوره قبلی٬ از ۹۴ درصد کل آرا به حدود ۶۳ درصد کل آرا رسید- می توان به «آیت الله طاهری اصفهانی»٬ «حسین مرعشی»٬ «عبدالله نوری»٬ «عطاء الله مهاجرانی» و «حسن روحانی» اشاره کرد.

درهمین زمینه٬ حسن روحانی مورخ ۱۳۷۵/۶/۲۹ طی سخنانی٬ «هاشمی» را در قالب شخصیتی «فراقانونی» قرارداد و در جمع مردم سرخه «سمنان» چنین گفت:«قانون اساسی٬ «نوکر» نظام است و ارزش قانون اساسی آرای مردم است…انسان های «استثنایی» و «شایسته» در قالب «قانون» نمی گنجند». (۱)
«حسن روحانی» دوهفته بعد نیز مورخ ۱۳۷۵/۷/۱۱ در گفت و گو با ضمیمه روز هفتم «روزنامه همشهری» تصریح کرد:«رئیس جمهور آینده فرد سوم مملکت خواهد بود». (۲)

شایان ذکر آنکه٬ اظهارات اخیر «روحانی» که در همسویی کامل با عقاید «عطاء الله مهاجرانی» قرار داشت٬ متعاقب آن عنوان شد که مهاجرانی مورخ ۱۳۷۵/۶/۱۴ در گفت و گو با نشریه مذکور چنین گفته بود:«پست ریاست جمهوری پست معمولی نیست. من معتقدم رئیس جمهوری باید جامعیت داشته باشد٬ چهره ای باشد که مردم بتوانند امید و اطمینان و آمال خود را در چهره او ببینند٬ چهره قابل اتکای یک ملت بزرگی مانند ملت ما باشد٬ در یک موقعیتی که با توجه به قانون اساسی دومین مقام رسمی کشور است. اگرچه بنده اعتقاد دارم «بعد از هاشمی رفسنجانی»٬ هرکس رئیس جمهوری بشود٬ «نفر سوم» کشور خواهد بود». (۳)


دوم- «محمد باقر نوبخت»در بخشی از سخنان خود٬ با اشاره به پیام های تبریک انتخاباتی در سال ۱۳۹۲ به حسن روحانی و ماجرای تبریک پیروزی دکتر محمود احمدی نژاد در سال ۱۳۸۴ اظهار داشت:«تبریک و تهنیت‌های بعد از انتخابات گاهی دلی است و گاهی سیاسی».

ناگفته آشکار است که توصیفات «نوبخت» درباره «تهنیت های سیاسی» بعد از انتخابات٬ در کانتکست «نیت خوانی» وی قابل ارزیابی است و از آنجاکه «نوبخت» در اظهارات خود به «مخاطب خاص» اشاره داشته است٬ شایان توجه است که «تفسیر به رای» سخنگوی دولت درباره اقدام اخلاق مدارانه «دکتر محمود احمدی نژاد» که برای نخستین بار در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری کشور٬ سنتی حسنه را پایه گذاری نمود و در قامت رئیس جمهوری رسمی بلافاصله پس از اعلام نتایج انتخابات٬ شخصا برای تبریک گویی به «منتخب مردم» در دفتر «حسن روحانی» حضور یافت؛ موضوعی تامل برانگیز است که نه تنها افکار عمومی را مطمئن می سازد که مجموعه انتقاداتی که کابینه یازدهم در قبال عملکرد دولت های نهم و دهم مطرح می سازد٬ در سطح «کینه ورزی» و «نیات مغرضانه» نسبت به شخصیت حقیقی «محمود احمدی نژاد» فروکاهی شده است؛ بلکه محتمل خواهد بود که این اقدام بر رفتار انتخاباتی «رئیس جمهوری فعلی» و «سایر روسای جمهوری» که از سال ۱۳۹۶ به بعد بر مسند قوه مجریه تکیه خواهند زد٬ تاثیر نامطلوب گذارده و انگیزه آنان را نسبت به تبریک گویی های مشابه در آینده سیاسی کشور سلب نماید.

مضاف برآنکه اقداماتی از این دست٬ از تاثیری همسان با پرتاب «بومرنگ سرکوب» به سوی «شخصیت های سیاسی» برخوردار است که در مسیر بازگشت٬ ناگزیر «وجه» و «وجهه» پرتاب کننده خویش را به عنوان سیبل قرار خواهد داد. بی آنکه در «هدفگذاری اولیه» خود به نتیجه دلخواه رسیده باشد.

سوم- سخنگوی دولت در در ادامه سخنان خود در برنامه «شناسنامه» در اظهاراتی پارادوکسیکال در حالی مدعی ارادت ورزی نسبت به آیت الله خامنه ای شد که موضع گیری وی درخصوص «دکتر محمود احمدی نژاد»٬ در تضاد آشکار با بیانات متعدد رهبر انقلاب در حمایت از رییس جمهوری سابق و دستاوردهای دولت های نهم و دهم قرارداشت. نوبخت گفت:«در آن زمان سال ۸۴ خیلی از دوستان و اطرافیان آقای روحانی را برای کاندید شدن تشویق و ترغیب می‌کردند و شاید آقای روحانی با ملاحظه حضور هاشمی در انتخابات حاضر نشدند به بحث انتخابات ورود داشته باشند. در هر صورت ما که آقای هاشمی را می‌شناسیم و از صداقت و پختگی او با خبر هستیم، برداشتمان با نسل سوم و چهارم انقلاب متفاوت است. ما هاشمی را دوست داریم،کما اینکه همیشه به مقام معظم رهبری عشق می‌ورزیدیم و عشق می‌ورزیم و اینها را از هم جدا ناپذیر می‌دانیم. ما نمی‌توانیم از گذشته‌ای که داشته‌ایم فاصله بگیریم».
وی افزود:«دل ما با کسی که سال ۸۴ پیروز شد «اصلاً صاف نشد» و هیچ وقت نتوانستیم او را به عنوان مظهر جمهوریت مردم فهیم و با فرهنگ و صادق جمهوری اسلامی ایران بدانیم. شاید هم اشتباه می‌کردیم اما به هرحال اگر دوباره به عقب برگردیم فکر می‌کنم انتخاب‌های من درست بود، هرچند به وسلیه اکثریت تایید نشد».

نکته قابل تامل آن است که بر حسب ضرورت٬ چنانچه مصداق «عشق ورزیدن» محمدباقر نوبخت و همفکران وی نسبت به آیت الله خامنه ای از حوزه واژگانی که کاربرد «پروپاگاندا» دارند٬ خارج شده و در مقابل٬ ضرورت «فصل الخطاب» قراردادن رهنمودات رهبر انقلاب به عنوان تنها معیار اصیل برای ابراز «عشق و ارادتمندی» نسبت به ایشان تلقی شود؛ آنگاه ملاحظه خواهدشد که ابراز ارادت «محمدباقر نوبخت» نسبت به رهبر انقلاب٬ در دوگانه گویی با عبارت اخیر وی قرار دارد که می گوید:«دل ما با کسی که سال ۸۴ پیروز شد٬ اصلا صاف نشد».
این مطلب با تامل بر بیانات رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری «دکتر احمدی نژاد» در سال ۱۳۸۴ بیش از پیش احراز می شود. آیت الله خامنه ای در فرازی از سخنان خود فرمودند:«رئیس جمهور محترم ما امروز سخنان خوبى بیان کردند. تکیه‏ بر عدالت، اساسى‏ترین و محورى‏ترین اصلِ یک حرکت الهى است؛ ادامه‏ کار همه‏ انبیا و مصلحان بزرگ تاریخ است. البته عدالت «دشمنانى» دارد. همه‏ کسانى که «نانشان» در «بى‏عدالتى» است، با عدالت دشمن‏اند. همه‏ کسانى که با قلدرى و زورگویى - چه در صحنه‏ى ملى، چه در صحنه‏ى بین‏المللى - تغذیه مى‏شوند، با عدالت مخالفند. عدالت، شعار اصلى و هدف بزرگ انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى بوده و هست. بعضى مى‏خواهند با عنوان «تندروى»، عدالت را متهم و محکوم کنند. عدالت، تندروى نیست؛ حق‏گرایى است؛ توجه به حقوق آحاد مردم است؛ جلوگیرى از «ویژه‏ خوارى» است؛ جلوگیرى از تجاوز و تعدى به حقوق مظلومان است. در یک کشور کسان زیادى پیدا مى‏شوند که اگر دستگاه مسئول قانونى به مدد آنها نشتابد، در امواج درگیرى‏هاى گوناگون «لگدمال» مى‏شوند. وظیفه‏ دولتِ عدالتمدار، توجه ویژه به «قشر محرومین» است. عدالت را نباید تندروى و مخالفت با شیوه‏هاى علمى دانست. با استفاده از همه‏ شیوه‏هاى عالمانه مى‏توان عدالت را در جامعه مستقر کرد».

درهمین زمینه مقایسه تطبیقی سخنان رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ ریاست جمهوری «دکتر محموداحمدی نژاد» با مراسم تنفیذ «اکبر هاشمی رفسنجانی» خالی از لطف نخواهدبود. آیت الله خامنه ای در مراسم تنفیذ هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۷۲ فرمودند:«چیزى که امروز، در دوران بازسازى، مسئولین کشور، همکاران دولت، مدیران درجه‌ى ۲ و ۳ در دستگاه‌هاى دولتى، تا پایین‌ترین رده‌ها، باید با دقت مراقب باشند، این است که در این دوران بدانند خطر رسوخ و نفوذ فساد، جدى و فلج کننده است... فرد مفسدى که دیگران را به وادى فساد مى‌کشاند، فساد مالى، فساد کارى، قرارهاى نامشروع و ناموجه در زمینه‌هاى مسائل کارى کسى که انسان را تشویق مى‌کند و مى‌لغزاند به این سمت، از اول نمى‌گوید من آمدم که شما را فاسد کنم. اول با یک عنوان موجه؛ با یک چیز کوچک وارد میدان مى‌شود…من فقط یک جمله در باب سیاست‌هاى اقتصادى عرض کنم که بحمدلله، دولت عزیزمان برنامه‌ى اول را به اواخرش رساند و به زودى برنامه‌ى دوم را بعد از یک‌سال یا کمتر، شروع خواهد کرد. اساس در نظام اسلامى، عبارت است از رفاه عمومى و عدالت اجتماعى. فرق عمده‌ى ما با نظام‌هاى سرمایه‌دارى همین است».

آیت الله خامنه ای٬ مشابه هشدارهای اخیر را که ضرورت رعایت آنها در تنظیم هیئت وزیران نیز محسوس و الزام آور بود٬ در پیام نوروزی سال ۱۳۷۲ هم مورد تاکید قرار داده بودند:«هدف اصلى در کشور ما و در نظام جمهورى اسلامى، عبارت از تأمین عدالت است و رونق اقتصادى و تلاش سازندگى، مقدمه‌ آن است. ما نمى‌خواهیم «سازندگى» کنیم که نتیجه‌ این «سازندگى» یا نتیجه‌ «رونق اقتصادى»، این باشد که عده‌اى از «تمکن بیشترى» برخوردار شوند و عده‌اى «فقیرتر» شوند. این، به هیچ‌وجه مورد رضاى الهى و رضاى اسلام و مورد قبول ما نیست.»

چهارم- بازخوانی رفتار انتخاباتی «هاشمی رفسنجانی» نشان می دهد که «کوچک شماری رقبای انتخاباتی» به عنوان رفتاری نهادینه شده در اندیشه هاشمی و طیف حامیان وی به شمار می آید. در همین رابطه برخورد «هاشمی رفسنجانی» با موضوع کاندیداتوری «احمد توکلی» در سال ۱۳۷۲ در نوع خود خواندنی است.

«دکتر علی لاریجانی» در خاطرات خود از روز ۲۹ دی ۱۳۷۲، چنین می‌نویسد:«یادم هست وقتی بحث ریاست جمهوری در ماه‌ها پیش مطرح بود، روزی قبل از این که دولت تشکیل شود، با آقای هاشمی صحبت کردم که امروز آقای توکلی پیش من آمده و مصمم شده که در انتخابات شرکت کند. به آقای هاشمی گفتم ورود احمد توکلی رأی شما را کم خواهد کرد. آقای هاشمی پرسیدند مثلاً چقدر رأی می‌آورد. گفتم ۲ یا ۳ میلیون رأی دارد. خندیدند و گفتند ۲۰۰، ۳۰۰ هزار رأی هم ندارد! بعد معلوم شد چنین نیست-آقای احمد توکلی بیش از ۴ میلیون رای آورد-...قبل از انتخابات ریاست جمهوری که طرحی در مورد ساماندهی افکار عمومی در مورد انتخابات را در دولت به عنوان وزیر فرهنگ مطرح کردم، نقد و بررسی زیادی شد. سخن آقای محمد غرضی وزیر پست، تلگراف و تلفن از همه جالب‌تر بود که گفتند آقای هاشمی احتیاج به طرح ندارد، همین الآن حدود ۱۸ میلیون رأی مربوط به شماست، یک قدری کار کنیم، ۲۰ میلیون رأی می‌شود!»

«علی لاریجانی» در بخش دیگری از خاطرات مربوط به همین روز٬ درباره «تحلیل دولت پس از انتخابات از علل ریزش آرای هاشمی» می‌نویسد:«در حاشیه دولت برخی از دوستان عضو هیئت دولت درباره نحوه تعامل مجلس با دولت انتقاداتی داشتند. آقای محلوجی معتقد بود همین رفتار مجلس باعث شد که رأی آقای هاشمی در این دوره کم باشد. خیلی تعجب کردم که آرای آقای هاشمی را این قدر ساده مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است...این نتایج معلول امور مختلفی است، از جمله «بی توجهی به مشکلات مردم» مثل:«گرانی»، «عدم توجه به افکار عمومی و کار با آن» و «برخی شعارهایی» که آقای توکلی از آن بهره جستند و «خیلی چیزهای دیگر» و چندان ربطی به مواضع مجلس ندارد». (۴)

الهام سلمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:

۱- هفته‌نامه ارزشها، شماره اول، ص ۳.

۲- کیهان هوایی٬ شماره ۱۲۰۰ ٬ مورخ ۱۳۷۵/۷/۱۱.

۳- کیهان هوایی٬ شماره ۱۱۹۶ ٬ مورخ ۱۳۷۵/۶/۱۴.

۴- هوای تازه، خاطرات علی لاریجانی، نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۴.

طنز/ دفاع اتوبوسی ایران +تصاویر


دیدار تیم های فوتبال ایران و آرژانتین عصر روز شنبه برگزار شد و در نتیجه آن تیم آرژانتین با یک گل در دقیقه 91 بازی پیروز میدان گردید.آرایش دفاعی تیم ملی ایران در این بازی و مهار هنرمندانه مسی در این دیدار به گونه ای بود که رسانه های جهان را به واکنش ویژه ای حتی در قالب طنز وا داشت.

در این میان سایت ورزشی"اسگیج" با ارائه های طرح گرافیکی جالب به نحوه دفاع تیم ملی ایران از دروازه خود پرداخته است. بر این اساس، (بدون در نظر گرفتن ناداوری) صرفا نبوغ مسی باعث شد تا ایران در دقیقه 91 دروازه خود را بازشده ببیند.


تحلیل طنز بازی ایران و آرژانتین در رسانه‌های خارجی/تصاویر(خبر گوشه قرمز)

تحلیل طنز بازی ایران و آرژانتین در رسانه‌های خارجی/تصاویر(خبر گوشه قرمز)

تحلیل طنز بازی ایران و آرژانتین در رسانه‌های خارجی/تصاویر(خبر گوشه قرمز)

تحلیل طنز بازی ایران و آرژانتین در رسانه‌های خارجی/تصاویر(خبر گوشه قرمز)

تحلیل طنز بازی ایران و آرژانتین در رسانه‌های خارجی/تصاویر(خبر گوشه قرمز)

حداد دو روز پس از انتخاب احمدی‌نژاد چه گفت؟


غلامعلی حداد عادل رئیس مجلس هفتم 2روز پس از انتخابات ریاست جمهوری نهم در جلسه علنی مجلس که در روز 5تیر84تشکیل شد سخنرانی کرد.

بخشهایی از سخنرانی حداد عادل را می خوانید:

*سرانجام پس از ماهها التهاب و تب و تاب مردم ایران یک هفته پس از حضور حماسی خود در پای صندوقهای رأی در (۲۷) خرداد بار دیگر همان حماسه را تجدید و تکمیل کردند وجلوه ای باشکوه از مردم سالاری دینی را به ظهور رساندند و دکتر محمود احمدی نژاد را با رأیی قاطع و بالا به ریاست جمهوری کشور برگزیدند.

* از همه مردمی که برغم تبلیغات و توطئه ها و توصیه های دشمنان و بدخواهان در دو جمعه پیاپی (۶۰) میلیون رأی خود را با نظم و آرامش به صندوقهای رأی ریختند، تشکرمی کنیم.

*مجلس شورای اسلامی این پیروزی را به رئیس جمهور منتخب ملت، جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد تبریک می گوید و برای ایشان از درگاه خداوند طلب توفیق می کند.

*مردم ایران بی اعتناء به بیگانگان کینه توز و ناآگاه و بی اعتناء به تحلیلگران محفلهای سیاسی تصمیم خود را گرفتند ... و مردی از جنس مردم را به ریاست جمهوری برگزیدند.اکنون آبادگری و خدمت به مردم در آستانه در خانه ملت ایستاده است، این میهمان عزیز را گرامی بداریم و به او خوشامد بگوییم و خانه را برای پذیرایی از او آماده کنیم.

*باید اعتراف کنیم که نتوانسته بودیم مردم را بشناسیم و باید متواضع باشیم و پیام مردم را در این انتخابات درک کنیم و به آن عمل کنیم. پیام مردم در انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری این بود که مسؤولانی می خواهند پاک و ساده زیست و مردمی که اهل خدمت به مردم و پیشرفت کشور باشند.

* مردم به صراحت، کار و کوشش و خدمت و صداقت را انتخاب کرده اند.

نمایندگان محترم، همکاران گرامی! امروز خداوند متعال به لطف و کرم خویش بدست مردم ایران نعمت را بر ما تمام کرده است، حجت را نیز بر ما تمام کرده است. دیگر عذر و بهانه ای برای قصور و تقصیر در خدمت باقی نمانده است. وقت آن رسیده که برای خدمت به مردم کمر همت ببندیم. وظیفه ما که سنگین بود از امروز سنگین تر شده است. باید همه همّ و همت خود را صرف پیشرفت کشور و رفع مشکلات مردم و مخصوصاً تأمین عدالت اجتماعی کنیم و بدانیم که اگر قدر این نعمت را ندانیم و شکر آن را بجا نیاوریم، فرصت خدمت به مردم از دست ما خواهد رفت و مردم این فرصت را با تشخیص و تصمیم خود از ما سلب خواهند کرد و به دیگری خواهند سپرد. زیرا ملت با هیچکس برای همیشه عقد اخوت نبسته است.

*جا دارد از همه کسانی که در ایجاد حماسه انتخابات ریاست جمهوری سهیم و مؤثر بوده اند سپاسگزاری کنیم. نخست می باید از همه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری و بویژه جناب حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی که همواره مورد احترام بوده و هستند تشکر کنیم.

مهم: "روی تاریک آمریکا": طرح‌ "عقیم‌سازی" مردان و زنان در کشورهای در حال توسعه

رادیو دولتی صدای روسیه روز یکشنبه 13 آوریل 2014 (24 فروردین) در مقاله‌ای با عنوان "روی تاریک آمریکا: عقیم‌سازی با هدف کاهش جمعیت کره زمین" به قلم "میلنا زمیلجانیچ" (Milena Zmiljanitsch) خبر از طرح‌های یک‌جانبه‌گرایانه ایالات متحده آمریکا داد که به واسطه آن قصد دارد تمرکز جمعیتی کشورهای جهان را با توجه به مصالح ملی خود تنظیم کند. در این خصوص همراه شوید.

*** پیشینه
امروزه اهمیت استراتژیک موضوع "جمعیت" و کاهش یا افزایش آن بیش از گذشته مدّنظر هژمونی‌های جهانی قرار داشته و جایگاه بسیار مهمی در عرصه برنامه‌ریزی‌های کلان داخلی و بین‌المللی پیدا کرده است.
برنامه‌ریزی‌های اجتماعی- جمعیتی که در دهه‌های آخر قرن پیش از سوی آمریکا به کشورهای ضعیف‌تر و توسعه‌نیافته دیکته می‌شد، نشان می‌دهد نئومحافظه‌کاران دستگاه سیاسی آمریکا و طراحان پروژه "نظم نوین جهانی" همواره پشت درهای بسته به دنبال به دست گرفتن کمیت و کیفیت جمعیت کره زمین بوده‌اند: "طبق منافع آمریکا، کدام کشور باید چه تعداد جمعیت داشته باشد؟!"
این طرح‌ها هم در خارج از مرزهای آمریکا که غالباً پیگیر کاهش جمعیت ملل در حال توسعه بوده‌اند، پیاده می‌شده و هم در داخل آمریکا که کاهش اقلیت‌های نژادی (سرخپوستان و سیاه‌پوستان) را شامل می‌شود.
 
*** چشم‌انداز بلندمدت آمریکا برای طرح عقیم‌سازی در کشورها
 
در سال 1974 پیمانی موسوم به "توافقنامه 200" (NSSM 200) منعقد شد که طراح آن "هنری کیسینجر" بود. وی در آن زمان مشاور امنیت ملی آمریکا بود. این پیمان تا سال 1989 محرمانه ماند و موضوع آن عبارت بود از بررسی رشد جمعیت در جهان و آثار آن بر امنیت ایالات متحده و منافع خارجی آمریکا.
"کیسینجر" در این طرح، اقداماتی برای کاهش چشمگیر جمعیت پیشنهاد کرده و نوشته بود:
«اکنون جهان غرب، به واردات- صادرات مواد معدنی از کشورهای در حال توسعه وابسته است. اگر رشد جمعیت این کشورها بخواهد مانع توسعه اقتصادی ما و پیشرفت‌های اجتماعی بشود، این بی‌ثباتی به این معنی است که تولیدات آتی و ذخایر معدنی این کشورها نیز با رکود مواجه خواهند شد.»
مبتکر این طرح معتقد است برای شتاب بخشیدن به روند ثبات اقتصادی آمریکا، 13 کشور در حال توسعه و ثروتمند را باید انتخاب و به آن‌ها توجه کرد: هندوستان، بنگلادش، پاکستان، ‌نیجریه، مکزیک، اندونزی، برزیل، فیلیپین، تایلند، مصر، ترکیه، اتیوپی و کلمبیا.
 
"توافقنامه 200" پیشنهاد می‌کند که آمریکا برای آنکه بتواند بر سرمایه‌های زیرزمینی این کشورها تسلط یابد، باید جمعیت آن‌ها را به طرز آشکاری کاهش دهد.
اعتراضات خردی نیز در حاشیه عقیم‌سازی اجباری صورت می‌گرفت اما این جریانات معکوس به سرعت محو می‌شد. مثلاً در هند عده زیادی از زوج‌ها پس از قرار گرفتن در معرض عملیات پزشکی عقیم‌سازی، درصدد بازگشت به امکان باروری قبلی بوده با در معرض بیماری‌های عدیده‌ای قرار گرفته بودند.
 
•آفریقا
عجیب‌ترین طرح جمعیتی NSSM 200  که سیاست‌هایی برای جمعیت جهان تبیین می‌کرد، کمک‌های بین‌المللی غذایی و دارویی به کشورهای فقیر منوط به اجرای برنامه‌های کنترل جمعیتی در کشورهای آفریقایی بود. ایجاد جنگ‌های داخلی و قبیله‌ای در آفریقا و تامین تسلیحات این جنگ‌ها و... بخش‌های دیگر برنامه "کیسینجر" بود.
بدین ترتیب در عرض چند دهه بیش از 20 میلیون آفریقایی در اثر جنگ‌های داخلی، بیماری و گرسنگی جان باختند. در سال 2004 سازمان جهانی حقوق بشر از دولت بوش خواست  NSSM200 را ملغی کند که این درخواست رد شد.
 
 
•برزیل
این نقشه محرمانۀ "کیسینجر" اندک اندک به اجرا درآمد. دهه 1980 و 1990 در آمریکای لاتین، عقیم‌سازی زنان و مردان، به عنوان عمومی‌ترین روش جلوگیری از بارداری رواج یافت.
در آغاز دهه 1990 وزیر سلامت برزیل دستور داد مطالعه بر روی عقیم‌سازی زنان برزیلی را آغاز کنند. پژوهش‌های به عمل آمده نشان می‌دهد حدود 44% از کل زنان برزیلی بین 14 تا 55 سال به طور منظم تحت این عمل پزشکی قرار گرفته‌اند.
جالب آنکه پروسه عقیم‌سازی زنان برزیلی توسط سازمان‌ها و مراکزی انجام می‌شد که تعداد بسیار کمی از آن‌ها برزیلی بودند و همگی تحت نظارت "نمایندگی ایالات متحده برای توسعه بین‌المللی" (USAID) فعالیت داشتند: فدراسیون جهانی طرح‌های خانواده (IPPF)، بنیاد پیش‌رو (Pathfinder Foundation)، انجمن جراحی داوطلبانه عقیم‌سازی، کانون بین‌المللی حمایت از سلامت خانواده.
دولت برزیل که در تمام این مدت حامی این طرح بود و با انگیزه "مبارزه با فقر" آنرا اجرا می‌کرد، در سال 1989 طرح عقیم‌سازی زنان را غیرضروری عنوان کرد؛ البته این تصمیم دیرهنگام بی‌فایده بود و طی همین سال‌ها بیش از 90% زنان برزیلی که ریشه‌های آفریقایی داشتند، برای همیشه نابارور شدند.
 
•پرو
بر اساس اعلام کمیسیون دولتی حقوق بشر در کشور پرو، بین سال‌های 1995 الی 2000 میلادی موج عقیم‌سازی باز هم به بهانه غلبه بر فقر و فلاکت مردم پرو به راه افتاد.
تنها در عرض پنج سال، بیش از 300 هزار زن و 24 هزار مرد عقیم شدند. در حاشیه این طرح نیز از طریق بروشور، پوستر و پیام‌های رسانه‌ای تبلیغات فراوانی صورت گرفت. زنان و مردان با امید به وعدۀ "خوشبختی و رفاه بیشتر" یکی پس از دیگری، خود را در معرض ناباروری‌های داوطلبانه قرار می‌دادند.
سیاست عقیم‌سازی‌های جمعی، سبب بروز بحران جمعیتی در برخی مناطق پرو شد که در نهایت منجر به عقبگرد اقتصادی این کشور شد. طبق تحقیقات انجام شده توسط حقوقدانان، در دهه 1990 میلادی صدها زن و مرد از طبقات پایین اجتماعی، بر خلاف میل خویش به طرح عقیم‌سازی تن دادند.
مجموع هزینه‌های کمپانی عقیم‌سازی در پرو از سوی آمریکا (USAID) تأمین می‌شد.
 
•فیلیپین
در سال 1995 شبکه خبری بی‌بی‌سی در برنامه مستندی با عنوان "آزمایشگاه انسانی" به این موضوع پرداخت و فاش کرد که در فیلیپین واکسن ‌های ضدّ کزاز آلوده‌ای استفاده شده که زنان این کشور را برای همیشه نابارور کرده است.
 
• روآندا
در سال 2011 بزرگترین پروژه چندوجهی، با هدف عقیم‌سازی 700 هزار مرد در کشور روآندا به اجرا درآمد. این پروژه نیز به مدت سه سال تعریف شد و پشتیبانی مالی آن باز هم تماماً به عهده آمریکا (USAID) بود.
"استفن موشر" (Stephen Mosher) رئیس مؤسسه تحقیقات جمعیتی آمریکا بر این باور بود که هرچند فلسفۀ حضور و شرکت در این طرح، داوطلبانه است اما در مقیاس بزرگ، عملاً به اجبار منتهی می‌شود، اما این مسئله مهمی نیست. چون تأثیراتی که عقیم‌سازی بر زندگی خانوادگی و بر پیشرفت اقتصاد روآندا می‌گذارد، قابل توجه است و به طورکلی عقیم‌سازی، بهترین روشی است که می‌توان از طریق آن جلوی پیشرفت بیماری ایدز را گرفت.
این موضع‌گیری غیرمسئولانه در حالی است که طبق قوانین ایالات متحده آمریکا، دریافت هرگونه هزینه برای سقط جنین اجباری و یا عقیم‌سازی ممنوع است.
 
*** نتیجه‌گیری
این تنها گوشه‌ای از چند کشور بود که با چیرگی آمریکا، میزان کنترل جمعیت و آمارهای زاد و ولد مدیریت می‌شوند. آمریکا و هم‌پیمانانش همواره تلاش دارند به جهانیان بقبولانند که عامل اصلی معضلات و مشکلات امروز جهان افزایش جمعیّت جهان سومی‌هاست. از همین رو تبلیغ کاهش زاد و ولد در راستای سیاست‌های جمعیت‌زدایانه آمریکا از موارد آشکاری است که کشورهای درحال توسعه با آن مواجهند.
 
صدای روسیه در پایان مقاله‌اش می‌نویسد:
 
«قوانین بین‌المللی حاکیست عقیم‌سازی اجباری، جنایتی علیه بشریت است، ولی می‌بینیم که همچنان به صورت سیستماتیک و چندجانبه در حال انجام است و صلاحیت دیوان کیفری بین‌المللی را زیر سؤال می‌برد.»
 
  با تشکر از دوست عزیزم ه - م که پیشنهاد درج منبع خبر را دادند
منابع:
 
http://german.ruvr.ru/2014_04_13/Dunkle-Seite-der-USA-Sterilisation-zwecks-Verkleinerung-der-Erdbevolkerung-8305/
http://en.wikipedia.org/wiki/International_Planned_Parenthood_Federation
https://www.bueso.de/artikel/kissingers-nssm-200
http://german.ruvr.ru/by_author/248915288/

از «ملاحضات» هاشمی تا «ملاحظات» نظام

براستی ملاحضاتِ!! شما برای حضور در نمازجمعه چیست؟ آیا منظورتان ملاحضات! حضور به عنوان یک نمازگزار است؟ اگر پاسخ مثبت باشد باید گفت : شرکت شما در نمازجمعه( به عنوان یک نمازگزار ملاحضات!! خاصی نیاز ندارد)مگر ملاحضات شرعی! اما اگر منظورتان حضور در جایگاه امامت جمعه است: اولا این نظام و ستاد ائمه جمعه است که ملاحظات! این موضوع را مشخص میکند نه کسی که متقاضی قرار گرفتن در پشت این تریبون است و ثانیا...

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ سایت هاشمی رفسنجانی در مطلبی با تیتر «برای حضور در نمازجمعه ملاحضاتی دارم» به موضوع درخواست یک مادر شهید از ایشان برای حضور در نمازجمعه پرداخته است.

ابتدا به ساکن لازم است نکته ای درخصوص درج و نشر متون و اخبار فضای مجازی اشاره کرد و آنهم بیسوادی یا کم سوادی طیفی از قلم بدستان این عرصه است.

گاهی ممکن است به جای واژه ی «ثارالله» واژه ی «صارالله» در متن یک خبر یا مقاله تایپ کنند که در خوشبینانه ترین حالت میتوان گفت که به دلیل همسایگی حروف «ص» و «ث» در کیبوردهای متعارف، صرفا یک اشتباه تایپی(خطای انگشت) رخداده است و تایپیستِ آن متن، لزوما بیسواد و یا کمسواد نیست.

اما اگر به جای واژه ی «ملاحظات» واژه ی «ملاحضات» تایپ شود که معنا و مفهموم واژه را از بُن تغییر میدهد و از آنجا که این دو حرف روی کیبورد، مجاور هم نیستند و از آن بدتر این اشتباه چندبار در یک متن تکرار شود، بلاشک بیسوادی یا کم سوادی نویسنده و تنظیم کننده ی متن لو رفته است.

چه اینکه وبسایتی که چنین اشتباهی نماید وبسایت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و محتوای نگاشته شده نیز گفتار شخص ایشان باشد که شایسته است ویراستار و نویسنده های خِبره برای آن گمارده شود.

 


از این اشتباه فاحش املایی که بگذریم (که قاعدتاً پس از درج این متن، از سوی گردانندگان محترم آن سایت، اصلاح خواهد شد) پرسشی از جناب آقای هاشمی مطرح است :

براستی ملاحضاتِ!! شما برای حضور در نمازجمعه چیست؟

آیا منظورتان ملاحضات! حضور به عنوان یک نمازگزار است؟

اگر پاسخ مثبت باشد باید گفت : شرکت شما در نمازجمعه( به عنوان یک نمازگزار ملاحضات!! خاصی نیاز ندارد)مگر ملاحضات شرعی!

اما اگر منظورتان حضور در جایگاه امامت جمعه است :

اولا این نظام و ستاد ائمه جمعه است که ملاحظات! این موضوع را مشخص میکند نه کسی که متقاضی قرار گرفتن در پشت این تریبون است.

ثانیاً : شما خیلی خوب مستحضرید که یکی از ملاحظات! امام جمعه بودن، «عادل» بودن اوست تا مأمومین بتوانند به ایشان اقتدا کنند.

به راستی اینکه شما در نمازجمعه 26 تیرماه 88 هیچ اعتراضی به نمازگزاران مختلطِ «کفش به پا» و هتاکان به دین و شریعت نکردید عادلانه! بود؟

جناب اقای هاشمی : بپذیرید که میان ملاحضات! شما با ملاحظات! مردم و نظام فواصلی هست.

598 - مهران موزون

از زمین فوتبال تا آن زمینی که خدا وعده اش را داده...


باختیم... اما مارادونا شاهد بود که مسی، جز آن گل لعنتی، چگونه در بین پسران ایرانی، به عز و جز افتاده بود! آقای دیگو! سوت این پنالتی که البته زدن نشد، دیگر «دست خدا» نبود! «دست فیفا» بود؛ ناجور!

خبرگزاری فارس: از زمین فوتبال تا آن زمینی که خدا وعده اش را داده...

باختیم… این بار اما واقعا، واقعا واقعا چیزی از ارزش های بازیکنان مان کم نشد! تا پیش از این بازی، تعارف بود هر وقت می گفتیم؛ «باختیم، اما چیزی از ارزش های بازیکنان مان کم نشد!» باختیم… اما بیش از آرژانتین، و حتی مسی، به داور کوری که پنالتی به آن واضحی را نگرفت! به داور کوری که راه به راه جلوی بازیکنان ما «سبز» می شد! به داور کوری که بیشتر از ماسکرانو، نقش هافبک دفاعی را برای آرژانتین بازی کرد! غلط نکرده باشم؛ فیفا، روی چشم داور صرب، خالکوبی کرده بود! از همان خالکوبی های معروفش! مسبوق به سابقه اش!

***

باختیم… اما حقا که ما در والیبال، برزیل، ایتالیا و… را بسی مردانه تر بردیم تا آرژانتین با همه ستارگانش، ما را در فوتبال! البته همه ستاره های آرژانتین نبودند، چرا که… چرا که دیگوی بزرگ از روی سکوها، و نه در میدان مسابقه، به مصاف آمده بود! باختیم… اما مارادونا شاهد بود که مسی، جز آن گل لعنتی، چگونه در بین پسران ایرانی، به عز و جز افتاده بود! آقای دیگو! سوت این پنالتی که البته زده نشد، دیگر «دست خدا» نبود! «دست فیفا» بود؛ ناجور!

***

«جمهوری اسلامی ایران». مدت هاست که دنیا در برابر اقتدار این نام، سر تعظیم فرو آورده. دنیا بگوید؛ «ورزش؟» والیبال را نشانش می دهم، کشتی را، وزنه برداری را، حسین رضازاده را، همین هد رویایی اشکان را در همین بازی چند ساعت پیش! اما اگر دنیا مشخصا بگوید؛ «فوتبال؟» خوشحالی بی حد و حصر مسی را نشانش می دهم بعد از گل دقیقه ۹۱، نه به برزیل و آلمان و…، بلکه به ایران! آ…ه! مسی را هرگز این همه شاد ندیده بودم! آری، من به توی دنیا نشان می دهم که آن صحنه پنالتی بود! و باز هم به تو نشان می دهم تحسین همه غول های فوتبال را از بازی حماسی ایران! توی دنیا اگر بگویی؛ «علم؟» از نانو تا هسته ای، و از پزشکی تا ملی ترین سلول های مغز پروفسور سمیعی را دارم که برایت رو کنم! توی دنیا اگر بگویی؛ «تلاش در راه دانش؟» قطرات خون احمدی روشن را به رخت می کشم، آرمیتا را! توی دنیا اگر بگویی؛ «قربانی تروریسم؟» باز همین ها را! و باز، کف پای رئیس جمهور شهید را در صحن سازمان ملل برایت نشان می دهم! توی دنیا اگر بگویی؛ «ایستادگی؟» عصای امامم را نشانت می دهم، چفیه خامنه ای را، و شکوه و عظمت یک ملت را. توی دنیا اگر بگویی؛ «شهید؟» چمران را نشانت می دهم! و اگر بگویی؛ «شهادت؟» اصلا «کتیبه محتشم» را نشانت می دهم! تو میدان را معین کن؛ قهرمانش با من! و نشان دادن بچه های سیه چهره آفریقایی که هنوز نام بلند «خمینی» برای شان می گذارند، با من! اصلا چطور است از جام جهانی بکشی بیرون و میدان سیاست یعنی میدان جنگ را نشانم دهی؟… تا من برایت بگویم داستان مردی به نام «قاسم سلیمانی» را! «اسد» ایرانی نیست، اما به او می نازد، «سیدحسن» هم حتی! آهای دنیا! هر وقت حلقومت دلتنگ یک شعار اساسی شد، «مرگ بر آمریکا»ی من، تقدیم تو باد! این شعار مادران چشم به راه سرزمین من است! گیسوسپیدکرده های منتظر! منتظر یک پلاک! آهای دنیا! فریاد ملت ایران، از آن تو باد! که همین گونه هم هست! و تو همین فریاد اورژینال را سرمی دهی، به تاسی از ملت ایران! ملت قهرمان ایران! آخر آخر آخر حرف همین تظاهرکنندگان برزیلی هم که با همه عشق شان به فوتبال، عدل و داد را عاشق ترند، مرگ بر کسانی است که می خواهند زندگی آدمی را پای زندگی شیطان و شیطان بزرگ قربانی کنند. آهای دنیا! دیر یا زود جام جهانی تمام می شود، اما آنچه باقی می ماند، فریاد توست در جست و جوی عدل و داد. قهرمان واقعی را بچسب! مردی از تمام ملت ها! مردی برای همه! جام جهانی بسیار بالا رفته، اما این جام عدالت است که باید در دستان آدمی… آدمیزاد بدرخشد! بر گوش این همه ناداوری، عاقبت ابرمردی خواهد آمد و سیلی خواهد زد… آخر خدا شاهد است که این حق آدم است که خورده شده… دیروز در سوریه، امروز در عراق، دیروز در کجا، امروز در کجا… آهای دنیا! فردا از آن توست… و جام هم، اگر که بلندتر فریاد برآوری! اگر که بدانی در سکوت مردمک چشم پسری به نام «علیرضا» چه فریادی نهفته است!

***

خدایا! چیزی خیلی زیاد از ارزش های آدمیزاد کم کرده است؛ نیامدن بقیه الله را می گویم! غیبت را! تروریست ها، الباقی شیطان بزرگ اند، اما تو هنوز مابقی خودت را به ما بدهکاری… بقیه الله را… بفرست او را… خدایا! این جام ها، و هزاران از این جام ها، با این همه ناداوری ها، کام بشریت را سیراب نمی کند. خدایا! گذشت دوره ای که توپ گرد، سرگرم مان کند. می بینی! ما حتی از زمین فوتبال هم دنبال آن زمینی می گردیم که تو وعده اش را به عدل و داد داده ای… و آن روز بیشتر می چسبد خواندن این سرود؛ «سر زد از افق، مهر خاوران…».