ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

هر ایرانی یک دیده بان محیط زیست


شاخص ترین پارک ملی کشور ، پارک ملی گلستان همچنان در آتش سوزی های عمدی می سوزد ، اگر وضع به همین صورت ادامه پیدا کند باید منتظر فاجعه ای باشیم که در سال 75 رخ داد و 700 هکتار از اراضی جنگلی و مرتعی گلستان را سوزاند.

منطقه ای که آتش سوزی در آنجا رخ داده داخل محدوده محیط بانی است و می تواند کار شکارچیان غیرمجازی باشد که در این منطقه کار شکار را انجام می دهنداین منطقه ریستگاه قوچ،میش،خرس قهوه ای و پلنگ استکه شکارچیان را به این منطقه می کشاند.

بایستی کمیته بحران تشکیل داده شود و رئیس سازمان محیط زیست و وزیر کشور و مسئولین دستگاههای قضایی و اطلاعاتی به منطقه بروند. کسانی که با سلاح گرم به داخل منطقه ممنوعه می روند و بدین گونه بی رحمانه سرمایه های زیستی و طبیعی ما را خاکستر می کنند را نباید آزاد گذاشت. داستان آتش سوزی های گلستان هر سال تکرار می شود و بهشت تنوع زیستی ایران تصاعدی فرسایش می یابد.تعداد اندک محیط بانان ، کوهستانی بودن منطقه،نبود امکانات بخصوص هلی کوپتر ، حمایت نکردن دستگاه ها و نهادها باعث می شود یا مانند دفعات گذشته آتش همه جا را می سوزاند و یا به منابع طبیعی برخورد می کند و متوقف می شود بازهم چون دفعات گذشته کمک و ارسال هلیکوپتر آنقدر دیر به منطقه می رسد که بخش وسیعی از منطقه سوخته و کاری نمی توان کرد. هم رئیس پارک و هم رئیس اداره کل محیط زیست استان از کمبود نیرو و امکانات می نالند. واقعیت تلخ آن است که آتش بی تدبیری اصلاح طلب و اصول گرا و لیبرال نمی شناسد. مدیران هر چقدر هم قابل اعتماد باشند ولی وقتی فاقد بازوی مشاوره ای و علمی و منابع مالی لازم باشند کاری از پیش نمی برند. در این شرایط مدیریت سازمان محیط زیست باید برای دو معضل بزرگ خود یعنی دریاچه ارومیه و پارک ملی گلستان اقدام فوری انجام دهد و قبول کند کس و یا کسانی که از طرف سازمان این امور به آنها واگذار شده توان حل مشکلات پیچیده این دو پارک ملی را ندارند. پس بهتر است کمیته ای ویژه متشکل از متخصصان، دست اندرکاران، نیروهای انتظامی و اطلاعاتی و سازمانهای مردم نهاد و جوامع محلی تشکیل دهد تا مدیریت استان و سازمان را در برنامه های علمی و مدیریتی این دو بحران بزرگ یاری دهند. تا کی باید دست روی دست گذاشت و شاهد خاکستر شدن تنها لکه سبز کشور بود. چگونه است که عده ای به خود اجازه می دهند که با سلاح گرم وارد منطقه ممنوعه شوند و بی رحمانه میراث طبیعی و سرمایه های زیستی کشور را خاکستر کنند؟12 سال است که در اثر بی تدبیری بخشی از پارک در اختیار وزارتی قرار داده شده است که خود عامل اصلی نابودی پارک ملی گلستان است.

در رابطه با راهکارهای حفظ تنوع زیستی جنگل گلستان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1 از ظرفیت پاسگاه های منطقه می توان نهایت استفاده را کرد

2 در هیئت دولت مصوب شود که سازمان ها و نهاد های حفاظتی در رابطه با محیط زیست مجهز به هلی کوپترشوند ویا حتی با هماهنگی سازمان مربوطه بدون فوت وقت هلی کوپتر در اختیار محیط زیست قرار بگیرد

3 با توجه به تکرار آتش سوزی در جنگل گلستان باید پیش بینی شود در سه یا چهار ماه از سال حفاظت و کنترل منطقه را تشدید کنند .

4 فرهنگ سازی بین مردم در رابطه با حفظ  ونگهداری جنگل ها و مراتع و محیط زیست با چاپ بروشور و پوستر و...

5 اختصاص بودجه در هیئت دولت از محل اعتبارت (آتش سوزی ، سیل و بحران های طبیعی)جهت تامین تجهیزات مورد نیاز

6 آخرین و مهمترین راهکار عبور جاده آسیایی از وسط پارک ملی گلستان عملا کنترل آن را غیر ممکن کرده است. هر چه سریع تر بایستی انتقال جاده آسیایی به خارج پارک در اولویت قرار گیرد وزارت راه گزینه های انتقال جاده را بررسی کرده و ارزیابی زیست محیطی آن هم تکمیل شده است. ولی ظاهرا در دولت قبلی این ارزیابی مورد تایید سازمان محیط زیست قرار نگرفته است. به راستی اگر چنین اتفاقی در سازمان محیط زیست رخ داده باشد باید به حال ایران و ایرانی و بی تدبیری در این سازمان گریست که چگونه بخشی از کارشناسان و مدیران نفوذی و بی کفایت در سازمان محیط زیست با نجات مهمترین پارک ملی تحت مدیریت خود در خاورمیانه مخالفت کرده اند و در عین حال صدها ارزیابی ضد محیط زیستی و ویرانگر را تایید کرده اند.

در پایان ما از خانم دکتر ابتکار انتظار داریم که بطور شفاف این مسئله را پیگیری و انتقال جاده را نه در حرف که در عمل و با فوریت هر چه تمامتر قبل از آنکه گلستان ایران به کلی ویران و بیابان شود ، عملی کنند.


نویسنده : ابوالقاسم رستمانی

معاون وزیر کشور: بازگشت احمدی نژاد توهین به مردم است!



معاون وزیر کشور نوشت: اولا تفکرات و منش مدیریتی و رفتار احمدی نژاد از ظرفیت لازم برای داشتن گفتمان برخوردار نیست و اصولا احمدی نژادیسم یک هاله بی نور است ثانیا مدیریت دوران احمدی نژاد یک تجربه تلخ بود که توهم تکرار آن توهین به بلوغ فکری و اجتماعی امروزی جامعه ایرانی است ثالثا ...

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما»؛ حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم روز دهم تیرماه 1393 اعلام کرد که والله بالله و تالله دوران دولت نهم و دهم و ریاست جمهوری آقای احمدی نزاد تکرار نمی شود.

متعاقب این سوگند رییس دولت یازدهم، علی اکبر جوانفکر در یادداشتی مهم چنین نوشت:«سوگند آقای روحانی بیش از هر چیز خوف انگیز به نظر می رسد و این نگرانی را در میان مردم و صاحبنظران سیاسی بوجود آورده است که آیا دولت یازدهم به عنوان مجری انتخابات، از هم اکنون سرگرم برنامه ریزی و هدف گذاری های خاص در انتخابات آتی است؟»

پس از این ابراز نگرانی آقای جوانفکر صبح امروز در یادداشتی نوشت: «محمود احمدی نژاد دیگر مهره قابل اعتنایی برای گفتمانی که برای کسب قدرت و منفعت شهردار تهران را رئیس جمهور ایران کردند نیست و این مهره به حدی سوخته و از درجه اعتبار خارج شده است که هیچ رغبت و انگیزه ای برای بازسازی و احیای آن وجود ندارد و فقط برای زمینه سازی قدرت طلبی دیگران کارآیی دارد. پس اولا تفکرات و منش مدیریتی و رفتار احمدی نژاد از ظرفیت لازم برای داشتن گفتمان برخوردار نیست و اصولا احمدی نژادیسم یک هاله بی نور است ثانیا مدیریت دوران احمدی نژاد یک تجربه تلخ بود که توهم تکرار آن توهین به بلوغ فکری و اجتماعی امروزی جامعه ایرانی است ثالثا دوره دوم محمود احمدی نزاد به همه تصمیصم سازان و تصمیم گیران آموخت که با توجه به ظرفیت های شخصیتی باید به افراد بها داد نه جاروجنجال و غوغا گری و رابعا اینکه دوران محمود احمدی نژاد قطعا به پایان رسیده است اما دوران احمدی نژاد سازها تمام نشده است و هر غفلتی می تواند آنها را امیدوار کند.»

متن کامل یادداشت روح الله جمعه‌ای بدین شرح است:

بی شک یکی از موضوعاتی که این روزها در برخی محافل رسانه ای منتشر می شود طرح این سوالات است که :

1- آیا محمود احمدی نژاد از سپهر سیاسی ایران کنار رفته است و یا احتمال بازگشت وی وجود دارد؟
2- آیا محمود احمدی نژاد به تنهایی گفتمانی برای خود داشت که آن را احمدی نژادیسم بخوانیم و یا اینکه محمود احمدی نژاد حامل و راوی یک نظریه و گفتمان خاصی بود و صرفا در قامت یک مامور به ایفای نقش محوله می پرداخت؟
3- آیا دوران ریاست جمهوری محمود نژاد از یک استراتژی مدیریتی خاص بهره می برد و رفتار وی در دو دوره ریاست جمهوری یکسان بود؟

4- چرا در دوره اول ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد مانند جوجه اردک زشت رفتار کرد و در دوره دوم به عقابی سرکش تبدیل شد که بهترین روش محدود کردن شعاع پروازش بود؟
5- اصولا آیا محمود احمدی نژاد تنها بود ؟ یا اینکه یارانی داشت که در ظاهر هوادار ولی در باطن منفعت طلب و قدرت جو بودند؟

در پاسخ به سوالات فوق باید به این نکته اشاره کرد که احمدی نژاد نه تنها گفتمانی نداشت بلکه سوار بر موج شناخت از واقعیات جامعه شناسی ایران در سال 1384 توانست رای اکثریت را به خود جلب نماید محمود احمدی نژاد به خوبی دریافته بود که نظر و میل مردم در سنت های یک جامعه سنتی است نه در آمال و آروزهای تجدد طلبانه و از این رو با نمادهای پوپولیستی که در جامعه ایران همچنان از مقبولیت بالایی برخوردار است وارد کارزار سیاسی شد احمدی نژاد به خوبی درک کرده بود راه توسعه ایران از مجاری جامعه سنتی ایرانی عبور می کند و نمی توان توسعه و تجدد را بدون در نظر داشتن بنیان های سنتی در کشور اجرا کرد درک محمود احمدی نژاد از این واقعیت 4 سال ترکتازی وی را به همراه داشت اما نکته ای که وی از آن غافل بود اینکه در جامعه سنتی ایرانی که حتی در دهه شصت در پایتخت این کشور و در اتوبان های عریض و طویل گاری هایی وجود داشت که چارپایان آن را حمل می کردند می توان با طرفه العینی به قدرت رسید ولی نمی توان نسبت به انرژی سرعت تکنولوژی های صنعتی و سیاسی و اجتماعی بیگانه بود و با همان روحیه پوپولیستی رفتار کرد و نهایتا در انتخابات 1388 قدرت سنت گرای ایرانی به میزان غیر قابل باوری برای حامیان محمود احمدی نژاد میان تمامی 4 نامزد انتخاباتی توزیع و نهایتا منجر به رفتار عجیب و غریب انتخاباتی دولت و شخص رئیس جمهور وقت در جریان مبارزات انتخاباتی شد.

محمود احمدی نژاد در دوره اول به دلیل آنکه راوی و حامل گفتمان سنتی ایران بود به نمادی تبدیل شد که خود اساسا به آن اعتقادی نداشت چرا که احمدی نژادی که از جنس مردم بود، احمدی نژادی که سفر به روستا های دور افتاده سه چهار خانوار را ابداع کرد، احمدی نژادی که در جیب خود اسامی مفسدان را به همراه داشت و جوجه اردک زشتی که قصد داشت با پرکشیدن سپیدانه به آسمان های صداقت و راستی نوید بخش عدالت و مهرورزی باشد به یکباره در دوره دوم ریاست جمهوری خود دولت را به انواع و اقسام اتهامات مالی و سوء مدیریتی تا مرز فروپاشی نظام های اجتماعی کشور آلوده کرد و روزی نیست که پرونده و گزارش و سندی از تخلفات و اتهامات از دولت دهم منتشر نشود.

لذا محمود احمدی نژاد دیگر مهره قابل اعتنایی برای گفتمانی که برای کسب قدرت و منفعت شهردار تهران را رئیس جمهور ایران کردند نیست و این مهره به حدی سوخته و از درجه اعتبار خارج شده است که هیچ رغبت و انگیزه ای برای بازسازی و احیای آن وجود ندارد و فقط برای زمینه سازی قدرت طلبی دیگران کارآیی دارد .

پس اولا تفکرات و منش مدیریتی و رفتار احمدی نژاد از ظرفیت لازم برای داشتن گفتمان برخوردار نیست و اصولا احمدی نژادیسم یک هاله بی نور است ثانیا مدیریت دوران احمدی نژاد یک تجربه تلخ بود که توهم تکرار آن توهین به بلوغ فکری و اجتماعی امروزی جامعه ایرانی است ثالثا دوره دوم محمود احمدی نزاد به همه تصمیصم سازان و تصمیم گیران آموخت که با توجه به ظرفیت های شخصیتی باید به افراد بها داد نه جاروجنجال و غوغا گری و رابعا اینکه دوران محمود احمدی نژاد قطعا به پایان رسیده است اما دوران احمدی نژاد سازها تمام نشده است و هر غفلتی می تواند آنها را امیدوار کند.

واقعیت آنکه تلاش برای مطرح کردن مجدد احمدی نژاد نه برای احیای وی بلکه بهره برداری ابزاری از وی برای احیا و بازسازی همان گفتمانی است که سعی دارد فرد دیگری را مانند محمود احمدی نزاد از بستر تلاطمات ساختگی اجتماعی مطرح کند و سهم محمود احمدی نژاد فقط " لولو" بودن است و بس .

منبع : دولت بهار

اینفوگرافی دروغ هایی برای ساده لوحان!/ فتنه سبز


تا حل کنند مشکل آسان خویش را
چیزی نمانده اجنبیِ داور آورند

ساکت نشسته ای وطن من! سخن بگو
چیزی نمانده حرف برایت درآورند

برای مشاهده سایز بزرگ عکس بر روی آن کلیک نمایید.

فیلم/ظریف چگونه فتوای رهبری را به اشتون توضیح داد؟



وزیر امور خارجه کشورمان در حاشیه سفرش به «وین» برای شرکت در مذاکرات با 5+1، از ماجرای یکی از دیدارهایش با اشتون و توضیح یک فتوای شرعی برای مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت. فیلم اختصاصی «مجله مهر» از روایت جالب دکتر ظریف را ببینید.

محمدجواد ظریف

محمدجوادظریف

ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻭﯾﻦ ﯾﮏ ﭘﯿﺎﻡ ﻭﯾﺪﯾﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴیﺗﻬﯿﻪ ﮐﺮﺩه ﮐﻪ ﺑﺎ ﺯﯾﺮﻧﻮﯾﺲ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﺷﺪ .

ﻣﺘﻦ ﮐﺎﻣﻞ ﭘﯿﺎﻡ ﻭﯾﺪﯾﻮﯾﯽ ﻇﺮﯾﻒ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻣﻮﺭﺧﺎﺭﺟﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ

ﺑﻪ ﺷﺮﺡ ﺯﯾﺮ ﺍﺳﺖ :

‏« ﺗﺎ ﺳﻪ ﻫﻔﺘﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ، ﻣﺎ ﯾﮏ ﻓﺮﺻﺖ ﺍﺳﺘﺜﻨﺎﯾﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ

ﺗﺎﺭﯾﺦﺳﺎﺯ ﺷﻮﯾﻢ؛ ﺗﺎ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﻓﻖﻧﺎﻣﻪ ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ

ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﺟﻤﺎﻉ ﺑﺮﺳﯿﻢ، ﻭ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺑﻪ ﯾﮏ

ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻏﯿﺮﺿﺮﻭﺭﯼ، ﮐﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﯼ

ﻣﺸﺘﺮﮎ ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﭼﺎﻟﺶﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﺗﻔﺎﻗﺎﺕ

ﻫﻮﻟﻨﺎﮐﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﻫﻔﺘﻪ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﻋﺮﺍﻕ ﺷﺎﻫﺪ ﺁﻥ

ﺑﻮﺩﯾﻢ . ﻣﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯿﻢ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۸۴

ﺣﻞ ﻭ ﻓﺼﻞ ﮐﻨﯿﻢ . ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ

ﻧﻤﯽﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻔﺘﻢ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽﻫﺎ ﺑﻪ ﻓﺸﺎﺭ

ﺣﺴﺎﺳﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ . ﺩﻭﻟﺖ ﺑﻮﺵ ﺑﺎ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎ

ﻏﻨﯽﺳﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﮐﻠﯽ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﻢ، ﺑﺎﻋﺚ ﺍﺯ ﻫﻢ ﭘﺎﺷﯿﺪﻥ

ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ . ﺳﭙﺲ ﺁﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۸ ﺳﺎﻝ، ﺑﻪ ﻓﺸﺎﺭ ﻭ

ﺗﺤﺮﯾﻢ ﺭﻭﯼ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ ﻓﻠﺞﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭ ﺣﺘﯽ

ﮐﺸﻨﺪﻩ؛ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﮐﻠﻤﻪ. ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ

ﻗﺎﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺑﺎ ﭘﻮﻝ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﺍﺭﻭ ﺑﺨﺮﻧﺪ، ﭼﺮﺍ ﮐﻪ

ﺑﺎﻧﮏﻫﺎﯼ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺩﻧﺒﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﺰﺍﻧﻪﺩﺍﺭﯼ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ

ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﻧﻘﻞ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺭﺍﯾﯽﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ

ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﮐﻨﻨﺪ . ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﻣﺎ

ﺭﺍ ﻓﻠﺞ ﻧﮑﺮﺩ؛ ﻧﻪ ﺗﺮﻭﺭ ﺩﺍﻧﺸﻤﻨﺪﺍﻥ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﻣﺎ ﻭ ﯾﺎ

ﺧﺮﺍﺑﮑﺎﺭﯼ ﺗﺎﺳﯿﺴﺎﺕ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ، ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﻋﻮﺍﻗﺐ

ﻓﺠﺎﯾﻊﺑﺎﺭ ﺯﯾﺴﺖ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻭ ﯾﺎ

ﺣﺘﯽ ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎﯼ ﻣﮑﺮﺭ ﺑﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻧﻈﺎﻣﯽ . ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﯾﻦﻫﺎ

ﻫﻤﻪ ﺍﺛﺮ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﻌﮑﻮﺱ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ . ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻋﺪﻡ ﻏﻨﯽﺳﺎﺯﯼ

ﺑﺎﻋﺚ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ۱۰۰ ﺑﺮﺍﺑﺮﯼ ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺳﺎﻧﺘﺮﯾﻔﯿﻮﮊﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺷﺪ،

ﯾﻌﻨﯽ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ۲۰۰ ﺳﺎﻧﺘﺮﯾﻔﯿﻮﮊ ﺑﻪ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ۲۰

ﻫﺰﺍﺭ . ﻣﻤﺎﻧﻌﺖ ﺍﺯ ﻓﺮﻭﺵ ﺳﻮﺧﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺍﮐﺘﻮﺭ ﺗﺤﻘﯿﻘﺎﺗﯽ

ﻣﺎ ﮐﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﻮﺩ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﺎ ﺭﺍ

ﻣﺠﺒﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺳﻮﺧﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﻧﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ، ﺑﺎ ﺑﺎﻻ ﺑﺮﺩﻥ

ﺳﻄﺢ ﻏﻨﯽﺳﺎﺯﯼ ﺍﺯ ۳ . ۵ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﻪ ۲۰ ﺩﺭﺻﺪ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﮐﻨﯿﻢ.

ﻣﺤﺮﻭﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﺰﻭﺗﻮﭖﻫﺎﯼ

ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﯾﮏ ﺭﺍﮐﺘﻮﺭ ﺁﺏ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﺴﺎﺯﯾﻢ

ﻭ ﺍﯾﻦ ﺍﯾﺪﻩ ﮐﻢ ﮐﻢ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﯾﮏ ﻧﯿﺮﻭﮔﺎﻩ ﮐﺎﻣﻞ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ

ﺯﻭﺩﯼ ﺭﺍﻩﺍﻧﺪﺍﺯﯼ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﻭ ﺗﻬﺪﯾﺪﻫﺎﯼ ﺣﻤﻠﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺳﯿﺴﺎﺕ

ﺍﺗﻤﯽ ﻣﺎ ﻭ ﺑﺎ ﺧﺎﮎ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻥﻫﺎ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ

ﺳﺎﺧﺖ ﻓﺮﺩﻭ ﮐﺮﺩ، ﻣﮑﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﮐﻮﻩﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ

ﺩﺍﺭﺩ . ﺩﻭﻟﺖﻫﺎﯼ ﻏﺮﺑﯽ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻭ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ

ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺿﻌﯿﺖ ﺭﺍ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ. ﺑﺎ ﻧﺰﺩﯾﮏ

ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ۲۹ ﺗﯿﺮ، ﻣﻦ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻧﯿﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﻢ

ﮐﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺩﻫﻢ ﻭ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﯾﻦ ﺷﺎﻫﯿﻦ - ﻗﻤﺮﯼ، ﺑﻪ

ﺍﻣﯿﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺁﺧﺮ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻧﺘﯿﺠﻪﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮ

ﺍﺯ ﺳﺎﻝ ۱۳۸۴ ﺑﺪﻫﺪ. ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ

ﺗﺤﺮﯾﻢﻫﺎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﯿﺰ ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ ﮐﺸﺎﻧﺪ، ﻓﻘﻂ

ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﺗﺤﺖ ﻓﺸﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻥ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ۸

ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺩﺭ ۳۵ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ

ﮐﺮﺩﯾﺪ . ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ ﻣﻠﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﺴﻠﯿﻢ ﻧﮑﺮﺩ، ﻧﻪ

ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮐﺮﺩ . ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﺮﺻﺖ

ﺩﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﭼﺮﺧﻪ ﺗﺸﺪﯾﺪ ﺷﻮﻧﺪﻩ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﻮﯾﻢ.

ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺭﺍ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮐﻨﯿﺪ؛ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺳﺎﺯ ﺍﺳﺖ.

ﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺳﺘﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﻫﺴﺘﯿﻢ . ﻧﻪ ﯾﮏ

ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺧﻮﺏ ﯾﺎ ﺑﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﯾﮏ ﺗﻮﺍﻓﻖ ﺷﺪﻧﯽ ﻭ ﻣﺎﻧﺪﮔﺎﺭ. ﻭ

ﻫﺮ ﺗﻮﺍﻓﻘﯽ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﺶ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ، ﺑﺮﺁﻣﺪﻩ ﺍﺯ

ﻓﻬﻢ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺗﺤﻤﯿﻞ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺍﺯ

ﺳﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮ. ﻣﺎ ﺁﻣﺎﺩﻩﺍﯾﻢ ﺗﺎ ﮔﺎﻡﻫﺎﯼ ﻣﺸﺨﺼﯽ

ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺗﻀﻤﯿﻦ ﮐﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺴﺘﻪﺍﯼ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ

ﺻﻠﺢﺁﻣﯿﺰ ﺑﺎﻗﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎ ﻫﻨﻮﺯ ﻓﺮﺻﺖ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ

ﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﻣﯽﮔﻮﯾﺪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﻤﺐ ﺍﺳﺖ

ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﻫﯿﻢ . ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺩﻋﺎﯾﻤﺎﻥ، ﺳﺎﺑﻘﻪ ۲۵۰ ﺳﺎﻟﻪ

ﻋﺪﻡ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻦ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ

ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺑﺤﺮﺍﻥ ﻏﯿﺮﺿﺮﻭﺭﯼ ﺗﺎ ۲۹ ﺗﯿﺮ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﻫﺪ . ﺍﻣﯿﺪﻭﺍﺭﻡ

ﮐﻪ ﻫﻤﺘﺎﯾﺎﻧﻢ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﻌﻬﺪ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ .

ﻣﻦ ﺟﻮﺍﺩ ﻇﺮﯾﻒ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ

توصیه مدیریت وبلاگ

شبکه های فارسی زبان ماهواره در راستای برنامه سازی خود چندین هدف مهم را دنبال می کنند:

1. عادی سازی روابط دختر و پسر

2. عادی جلوه دادن روابط نامشروع و حامله شدن قبل از ازدواج

3. ترویج روابط نامشروع بین مردان و زنان متاهل

4. از بین بردن قبح فرزند حرامزاده و اینکه فرزند حرامزاده همانند سایر فرزندان است.

5. تمسخر دین اسلام و القاء این تفکر که دین اسلام مربوط به 1400 سال پیش است و در حال حاضر هیچ کاربردی ندارد.

6. تمسخر جامعه روحانیت و علما در برنامه های طنز

7. شکستن قبح مصرف مشروبات الکلی و عادی جلوه دادن مصرف آن

8. القاء این تفکر که برای رسیدن به هدف می توان از هر وسیله نامشروعی استفاده نمود.

9. ترویج برهنه گرایی و شهوت پراکنی

10. ترویج تجمل گرایی و مصرف گرایی

11. دور نمودن مردم از خدا و مسائل معنوی

12. ترویج عقاید خرافی و موهوم و شیطان پرستی

13. ایجاد شبهات دینی در بین مسلمانان

و...

.

.

واقعا حواسمون باشه

خواهشمندم در پخش این مطلب سهیم باشیم آخه بیشتر آن کسانی که درحال استفاده از ماهواره ها هستن از این اثرات باخبر نیستن تا قبل از اینکه به مشکلات دچار نشن امر به معروف و نهی از منکر کنیم