شاید با اولین نگاه به یادداشت پیش روی، کیهان را به «بدبینی»! متهم کنید ولی شواهد و قرائن موجود تردیدی باقی نمی گذارد - و یا، دستکم این احتمال را قوت می بخشد- که افزایش بی رویه و جهشی قیمت سکه و دلار طی چند هفته و مخصوصاً چند روز اخیر پروژه ای هماهنگ با تحریم نفتی ایران از سوی اتحادیه اروپا بوده است و جریانی همسو با اصحاب فتنه که چندان هم ناشناخته نیست با افزایش مصنوعی بهای سکه و دلار و نهایتاً افزایش پرشتاب قیمت سایر کالاها، در تلاش بوده است تا آثار تحریم نفتی جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا و سپس اتحادیه اروپا را سنگین و پرآسیب جلوه دهد! این در حالی است که نه فقط محاسبات سیاسی و اقتصادی از بی فایده بودن تحریم های یاد شده خبر می دهند بلکه شمار قابل توجهی از صاحبنظران و اقتصاددانان بلندآوازه غربی نیز برکم اثر بودن تحریم نفتی ایران و زیان متقابل و بیشتر آمریکا و اروپا از تحریم های اخیر تأکید می ورزند. و اما، جریان مرموز مورد اشاره با کلید زدن این پروژه چه مقصودی را دنبال می کند و کدام هدف نهایی را نشانه رفته است؟! بخوانید؛
1- روز 24 اسفند ماه سال 1363، هنگامی که خطیب جمعه تهران- رهبر معظم انقلاب- خطبه دوم نماز را آغاز کرده بود، بمب قوی و پرقدرتی که در یک زیرانداز جاسازی شده و به زمین چمن دانشگاه تهران راه یافته بود، با صدای مهیبی در میان جمعیت فشرده نمازگزار منفجر شد. در پی این انفجار 14 تن از نمازگزاران به شهادت رسیده و 88 تن دیگر مجروح شدند. بی اثر بودن این انفجار در حضرت آقا و جمعیت نمازگزار و ادامه خطبه دوم که حماسه ای ماندگار بود، حدیث دیگری است بیرون از محدوده این نوشته محدود. نگارنده در آن نماز جمعه توفیق حضور داشتم و تنها صدایی که بعد از انفجار در فضا طنین انداز شد، فریاد الله اکبر جمعیت بود.
بعد از پایان خطبه ها و آغاز نماز و در حالی که امام جمعه به قنوت رکعت دوم مشغول بود - تقریباً نیم ساعت بعد از انفجار -هواپیماهای عراقی از راه رسیدند. شلیک پیاپی توپ های ضدهوایی با صدای انفجار بمب ها و راکت هایی که جنگنده های عراقی- مانند همیشه- بی هدف روی شهر فرو می ریختند، در هم آمیخته بود و جماعت بی آن که کمترین نشانه ای از وحشت و اضطراب در آنان دیده شود به ادامه نماز مشغول بودند. ماجرای نماز جمعه آن روز، همان شب با تقدیر جانانه امام راحل(ره) از صلابت حضرت آقا- امام جمعه و رئیس جمهور وقت- و شجاعت نمازگزاران روبرو شد. و اما، عاملان بمب گذاری پس از دستگیری اعتراف کردند که قرار بود بمب کارگذاری شده هنگامی منفجر شود که هواپیماهای عراقی برای بمباران تهران به فراز شهر رسیده باشند! یکی از افسران برجسته استخبارات ارتش بعثی- اطلاعات ارتش عراق- نیز بعد از اسارت توضیح داد که تهدیدهای پی درپی صدام درباره بمباران نماز جمعه تهران با ناکامی روبرو شده بود و برای جبران این ناکامی قرار بود بمب کارگذاری شده در نماز جمعه، همزمان با حضور هواپیماهای عراقی برفراز شهر تهران منفجر شود تا این انفجار به حساب بمباران هوایی نوشته شده و نشانه تأثیر عملی تهدیدهای صدام درباره بمباران نمازجمعه تهران باشد.
در پاسخ وزارت نفت ایران به تصمیم عجولانه اتحادیه اروپا آمده است: با تحریم نفت ایران ضرر و خسارت سنگین اقتصادی ناشی از تحریم به مردم بحرانزده اروپا و کشورهای پیشرفته و در حال توسعه میرسد.
پایگاه اطلاعرسانی وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران به دنبال تصمیم عجولانه اتحادیه اروپا مبنی بر تحریم نفت ایران، بیانیهای را به شرح ذیل منتشر کرد:
" اتحادیه اروپا با تحریم نفت ایران عملا نفت، این ابزار غیرسیاسی را وارد بازیها و مطامع سیاسی کرده و قطعا تبعات این تصمیم عجولانه بهغیر از اروپا، کشورهای دیگر جهان را نیز متاثر خواهد ساخت.
قابل توجه است که تنها 18 درصد از نفت صادراتی ایران به کشورهای اروپایی صادر میشود و مابقی نفت صادراتی ایران به سایر بازارهای جهانی عرضه میشود.با عنایت به بازار عرضه و تقاضا و مشتریان بالقوه نفت ایران، هیچ گونه نگرانی در خصوص جایگزینی فروش نفت ایران با مشتریان جدید وجود ندارد. مردم ایران اسلامی مطمئن باشند که وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران بهدور از تنشها و حواشی سیاسی، تمهیدات لازم را از مدتها قبل اندیشیده و راهکارهای لازم برای مواجهه با هرگونه چالش در موضوع انرژی را تدبیر کرده است.
در ادامه به مواردی از عواقب تصمیم عجولانه اتحادیه اروپا در تحریم نفت ایران اشاره میشود:
1. استفاده ابزاری و غیر متعارف از نفت در معادلات سیاسی حاکم بر جهان بهعنوان یک بدعت خطرناک در دنیا.
2. ضرر و خسارت سنگین اقتصادی ناشی از تحریم نفتی ایران به مردم بحرانزده اروپا و کشورهای پیشرفته و در حال توسعه.
3. افزایش قیمتهای جهانی نفت و کاهش شدید رشد اقتصاد جهانی بهویژه در دنیای بحرانزده غرب.
4. بیثباتی در امنیت عرضه و تقاضای انرژی در سطح جهان.
5. تحمیل هزینههای اضافی گزاف به مصرفکنندگان فرآوردههای نفتی در اروپا.
6. تشدید بحرانهای اقتصادی در کشورهای مبتلا به آشفتگیهای اقتصادی خصوصا کشورهای اروپایی
به گزارش «تابناک» ، تنها حدود دو هفته پیش، محمدرضا رحیمی نوسانات بازار ارز را به گردن طراحی و سودجویی عدهای انداخت که به دنبال کسب منفعت به قیمت آسیب رساندن به اقتصاد ملی هستند.شاید سخن آقای رحیمی بخشی از حقیقت باشد که هست (ابراز خوشحالی دیروز اوباما از وضعیت اقتصاد ایران)، اما همه آن نیست. دولت باید این را بپذیرد که بخشی از نقدینگی سرگردان اقتصاد ایران، به این خاطر سیلآسا به دیوارهای بازار طلا و ارز حملهور شده است که عده زیادی از مردم، به حق نگران کاهش ارزش پولی هستند که ارزش آن در حال کمتر شدن است و تصور میکنند در آینده هم کمارزشتر هم خواهد شد.
اگر طراحیهای دشمنان کشور در حال آسیب زدن به اقتصاد ایران است، راه حل مسأله این نیست که دولت چون کودکی خطاکار خود را از دید مردم که ولینعمت دولتند پنهان کند و یا این که فضای اقتصاد را خارج از حد معقول، امنیتی کند. دولت باید بپذیرد که ملت ایران بخشی از راهحل هستند به شرط این که دولت با تدبیر و تعقل، راههایی سازنده به مردم ارائه کند که ضمن کاستن از ارتفاع امواج نقدینگی سرگردان، مردم را از حفظ پولشان مطمئن کرده و به اقتصاد کشور نیز کمک کند.به عنوان مثال، کمتر از دو هفته پیش، رستم قاسمی وزیر نفت اظهار کرد که « به خصوص در رابطه با پروژههای مربوط به میادین مشترک نفت و گاز، با توجه به جلوتر بودن شرکای ما در برداشت از این میادین، اگر وزارت نفت و شرکت ملی نفت حتی با نرخ سود ۳۰ تا ۳۵ درصد بتواند منابع مالی تامین کند باز هم به صرفه است تا هر چه سریعتر کار روی این میادین آغاز شود و بتوانیم لااقل به اندازه شرکا از این میادین برداشت کنیم.»
آیا عرضه اوراق مشارکت با چنین نرخ سودی برای مردم دلبسته به سرنوشت کشور جذاب نیست؟
دولت محترم، مردم راهحل مشکلند. به نگرانی آنها احترام بگذارید و پیشنهادهای جذابتر از سکه و ارز ارائه کنید.
درحالی برخی کارشناسان از سالها پیش موافق افزایش نرخ دلار بودند که احمدی نژاد از سال 84 تاکنون همواره "در حرف" مخالف افزایش نرخ دلار بود ولی این روزها فراتر از حرف کارشناسان، دلار "در عمل" به 1800 تومان رسیده و هیچ واکنشی از دولت به چشم نمی خورد، پس کو آن دلاری که رئیس جمهور گفته 900 تومان هم نمی ارزد؟
سه ماه پیش در چنین روزی یعنی 13 مهرماه که دلار 1250 تومان بود، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور در جمع مردم همدان به بحث بازار ارز و فعالیتهای عدهای در این بازار اشاره کرده و گفته بود: "در بازار ارز نیز این کار را (اخلال در بازار) میکنند. ما آنقدر ذخیره ارزی داریم که تمام نیازهای کشور، تمام واردات کشور و مسافرتهای کشور را به خوبی انجام دهیم، به خدا اگر این زشتکاریها و خودخواهیها نباشد قیمت ارز باید پایین بیاید. الان یک دلار آمریکا در اقتصاد ما به اندازه 900 تومان هم نمیارزد. آنها وارد میشوند و هرچه بانک مرکزی میریزد میخرند و فضاسازی میکنند و میگویند قیمت ارز باید بالا برود چرا؟"
مخالفت احمدی نژاد رئیس جمهور با افزایش نرخ ارز به این روزها و امسال و سال گذشته مربوط نمی شود، بلکه وی از ابتدایی که به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد، همواره یکی از مخالفان اصلی افزایش نرخ دلار بود و در مقابل برخی کارشناسانی که از افزایش نرخ دلار دم می زدند، می ایستاد و البته طی چند سالی هم موفق شد حرف خود را به کرسی بنشاند.اما حال نمی دانیم چه اتفاقی افتاده که دلار ثانیه ای افزایش پیدا می کند و طی همین مدت سه ماه هم که از اظهارات احمدی نژاد می گذرد، بیش از 500 تومان گران تر شده است، ولی در دولت و بانک مرکزی آب از آب تکان نمی خورد و هیچ واکنشی را شاهد نیستیم.
تنگهای که اگر بسته شود، اقتصاد دنیا سقوط میکند
درصد نفت عربستان، 90 درصد نفت ایران، 98 درصد نفت عراق، 99 درصد نفت امارات متحده عربی و 100 درصد نفت کشورهای کویت و قطر از تنگه هرمز عبور میکند که در مجموع میتوان گفت 90 درصد صادرات نفت تولید کنندگان خلیج فارس توسط تانکرهای نفتی از این مسیر عبور داده میشود
زبان تهدید رسانهای غرب و همراهان عربی آنها درباره تحریمهای اخیر یک جانبه آمریکا علیه کشتیرانی و تجارت ایران در حالی دراز شده است که گویا اقتصاد تمام وابسته آمریکا، اروپا و عربی به نفت و تجارت نسبت به اهمیت تنگه هرمز غافل شده و فراموش کرده که بسته شدن این تنگه اقتصاد دنیا را فلج میکند.
اهمیت استراتژیک تنگه هرمز با توجه به عبور حجم بالا و غیر قابل جایگزین حاملهای انرژی از آن غیر قابل انکار است. این مساله با توجه به عرض کم مناطق قابل کشتیرانی در این تنگه که چیزی در حدود 3 کیلومتر برای هر یک از خطوط رفت و برگشت است و از میان جزیرههای ایرانی میگذرد اهمیت تسلط بر این منطقه را دو چندان مینمایاند.
بر اساس آمار اداره اطلاعات انرژی آمریکا، روزانه 16.5 تا 17 میلیون بشکه نفت خام از منطقه خلیجفارس عمدتا به مقصد ژاپن، آمریکا، اروپای غربی و دیگر کشورهای آسیایی صادر میشود که تمام آن از تنگه هرمز عبور میکند و این به جز حجم عظیم فرآوردههای نفتی، گاز مایع و مایحتاج کشورهای منطقه است که از این تنگه عبور میکند.