ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

ایران سلام

باید فکری به حال اهلی کردن آدمها بکنیم. اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن و این تنها راه رسیدن به خداست ...

مرور 4 توهین تاریخی اصلاح‌طلبان به امام (ره)


«خیلی‌ از اصلاح‌طلبان هم بر خلاف اول انقلاب دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند...» این‌ سطرهای پایانی مصاحبه جنجالی عیسی سحرخیز با سایت تقاطع است که طی هفته گذشته واکنش های مختلفی را برانگیخت.
 
به دلیل سابقه و پیشینه اصلاح طلبی سحرخیز موج انتقادها نسبت به عملکرد اصلاح طلبان در برابر چنین اقدامی از سوی چهره های مختلف سیاسی به ویژه اصولگرایان آغاز شد.
 
این انتقادها بیشتر معطوف به سکوت اصلاح طلبان در برابر این اظهارات ساختار شکنانه سحرخیز بود؛ زیرا یکی از گزاره های اصلی اظهارات معاون سابق مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در دولت اول خاتمی «اصلاح طلبان» بودند.
 
برای بررسی حواشی ایجاد شده در اطراف ماجرای اظهارات سحرخیز باید به ابعاد وقایع مشابه پرداخت ،به این دلیل که جریان اصلاحات می تواند به راحتی با گفتن این جمله که «سحرخیز اصلاح طلب نیست...» حواشی را از جریان خود دور کرده و آنرا شخصی جلوه دهد.
 
در ادامه این گزارش به بررسی ابعاد مختلف پروژه ای که از آن به عنوان «تقدس زدایی از امام و اندیشه وی» یاد می شود می پردازیم تا نسبت جریان های مختلف با این رویدادها و توهین کنندگان به اندیشه های امام خمینی (ره) مشخص شود؛ بدون شک بررسی تاریخی وقایع مشابه کمک بیشتری به دیده شدن زوایای پنهان این موضوع خواهد داشت.
 
پیش از بررسی این موضوع پیشاپیش از بازخوانی برخی اظهارات توهین آمیز به ساحت مقدس امام راحل پوزش می طلبیم.
 
اولین توهین پس از دوم خرداد 76/ گنجی: اصلاح طلبان امام را به موزه می برند!
 
دوم خرداد 76 آغاز یک تحول جدید در فضای سیاسی کشور بود، گروه های مختلف و به ویژه جریان موسوم به چپ (نظیر مجمع روحانیون مبارز) پس از سال ها انزوا و دوری از حاکمیت یکی از اعضای اصلی خود را در جایگاه ریاست جمهوری دیده  و به همین دلیل عرصه را برای از سرگیری فعالیت های سیاسی اش مناسب می یافت.
 
در این میان نیروهای موسوم به دوم خردادی شروع به بازتولید جریانی خود کردند که حاصل آن تشکیل جبهه هایی نظیر جبهه مشارکت و بازتولید سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود.
 
چهره های تاثیرگذار این دو حزب در مصادر مختلف امنیتی و تشکیلاتی دولت نوپای خاتمی قرار گرفته و اداره کشور با تفکر اصلاح طلبی آغاز شد.
 
در این همین شرایط شعارهایی نظیر «آزادی مدنی» و «باز شدن فضای سیاسی» موجب شد تا برخی شخصیت های سیاسی با استفاده از همین فضا به بیان دیدگاه ها، نظرات و بعضا انتقادات خود نسبت به اندیشه و جایگاه امام (ره) و انقلاب بپردازند.
 
فروردین 79 را اما شاید بتوان نقطه اوج حمله به تفکر امام (ره) در دوران دوم خرداد دانست.
 
19 فروردین ماه سال 79 تعدادی از اصلاح طلبان و چهره های ملی مذهبی عازم کنفرانسی به میزبانی حزب هانریش بل (موسوم به سبزها) در برلین شدند.
 
حمید رضا جلایی پور عضو شورای مرکزی حزب مشارکت، علیرضا علوی تبار، جمیله کدیور، محمود دولت آبادی، عزت الله سحابی، شهلا شرکت، کاظم کردوانی، اکبر گنجی و حسین یوسفی اشکوری از مهم ترین چهره هایی بودند که از ایران عازم این کنفرانس شده بودند.
 
اما یکی از جنجالی ترین اظهارنظرها درباره اندیشه انقلاب_ نه در متن این همایش که به محلی برای زیر سوال بردن اندیشه های انقلاب تبدیل شده بود_در حاشیه این کنفرانس رخ داد.
 
اکبر گنجی روزنامه نگار شناخته شده ایرانی و یکی از مهمانان برجسته این نشست در حاشیه آن با روزنامه تاگس اشپیگل آلمان مصاحبه کرد.
 
اکبر گنجی ابتدای این مصاحبه وقتی در برابر سوال روزنامه نگار آلمانی درباره آینده حکومت ایران قرار می گیرد می گوید: «حرکت اصلاح طلبان ما عاقبت به جدایی دین از سیاست خواهد انجامید. »
 

مرور 4 توهین تاریخی اصلاح‌طلبان به امام (ره)
لحن گنجی در ادامه این مصاحبه تند تر می شود و در پاسخ به این سوال که آیا برای منکرین خدا و ملحدین در ایران آزادی وجود خواهد داشت؟ می گوید: «روند اصلاحات در ایران مرزی نخواهد داشت.»
 
اما نقطه اوج مصاحبه اکبر گنجی با تاگس اشپیگل جایی است که وی در برابر سوال این روزنامه مبنی بر اینکه آیا [امام] خمینی نیز به موزه خواهد رفت؟، قرار می گیرد و اینگونه پاسخ می دهد: «ما تلاش میکنیم [امام] خمینی را به گونه ای تفسیر کنیم که مخالف دموکراسی نباشد. خمینی دیگر وجود ندارد آنچه وجود دارد فقط برداشت های ما از سخنان اوست. او به هر حال یک روزی به موزه خواهد رفت و هیچکس نمی تواند جلوگیری کند . این یک تکامل تاریخی است. دکتر شریعتی نیز به سرنوشت خمینی دچار شده که عقاید او در حرکت امروز اصلاح طلبی دیگر جایی ندارد و نقشی بازی نمی کند. اما ما دکتر را به خوبی در خاطرات خویش نگه می داریم.»
 
مصاحبه گنجی با تیتر «خمینی به موزه خواهد رفت» در روزنامه تاگس به چاپ رسید و روز بعد از آن کیهان آنرا با تیتر «اکبر گنجی: اصلاح طلبان خمینی را به موزه تاریخ می برند» پوشش داد که باعث ایجاد موج انتقادات نسبت به این اظهارات شد.
 
این روزنامه نگار سوم اردیبهشت همان سال در بدو ورود به تهران دستگیر، محاکمه و در نهایت به 10 سال زندان محکوم می شود ولی گنجی تنها 6 سال در زندان می ماند و دو روز مانده به نوروز 85 در تاریخ 27 اسفند از زندان آزاد می شود.
 
گنجی مورد حمایت اصلاح طلب نبود؟!
 
خبر برای خیلی ها غافلگیر کننده بود؛ آزادی اکبر گنجی زندانی جنجالی که با اعتصاب های غذای معروفش تا تیتر یک شدن مجله های مهم جهانی پیش رفت.
 
فردای آنروز اما روزنامه های جریان اصلاح طلبی برای گنجی سنگ تمام گذاشتند.

روزنامه شرق در گزارشی بلند بالا از وقایع روز آزادی گنجی با عنوان «گنجی با بهار آمد» تلاش کرد او را قهرمانی جلوه دهد که پس از 2244 روز به خانه برگشته است.
مرور 4 توهین تاریخی اصلاح‌طلبان به امام (ره) 
تیتر روزنامه شرق برای آزادی گنجی در تاریخ 28 اسفند 84
 
در بخشی از گزارش شرق در تاریخ 28 اسفند 85 آمده: روز گذشته، دوستان اکبر گنجى و خبرنگاران با ورود به خانه او، با مردى مواجه شدند که چهره اى بسیار متفاوت از اکبر گنجى داشت. گنجى با ریش هاى بلندى که صورت لاغرش را در پشت خود پنهان کرده بود، چهره اى متعجب کننده و متفاوت از گذشته داشت. تا آنجا که محسن کدیور با ریزخنده اى به او گفت: «قیافه تو به رابینسون کروزوئه شبیه است. مگر از کجا برگشته اى؟» بدین ترتیب روز گذشته خبرنگاران و دوستان اکبر گنجى متعجبانه به او نگاه مى کردند و او نیز در پاسخ به تعجب آنها با خنده مى گفت: «به جاى تکثر در اندیشه، تکثر در قیافه و چهره را تجربه کنیم... من در زندان اصلاح شدم و ریش گذاشتم... به جاى بحث سیاسى براى بحث هاى عرفانى و بودیستى آمادگى دارم...»
 
روزنامه اعتماد نیز در گزارشی با عنوان «گنجی آزاد شد» نوشت: خیابان علامه جنوبی در منطقه سعادت آباد تهران ، روز گذشته به محل آمد و شد روزنامه نگاران ، فعالان سیاسی و علاقه مندانی تبدیل شد که برای تبریک آزادی اکبر گنجی به منزل وی مراجعه می کردند… خبر خیلی ناگهانی اعلام شد. از صبح روز گذشته فعالان سیاسی و فعالان پیگیر رویدادهای سیاسی برای یکدیگر پیام های کوتاهی از طریق تلفن همراه ارسال می کردند که حکایت از آزادی اکبر گنجی داشت .وبلاگ نویس ها بلافاصله «پستی» به این موضوع اختصاص داده و در نوشته های کوتاهی ضمن ابراز خوشحالی و تعجب ، خبر از آزادی روزنامه نگار سرشناس ایرانی دادند.
 
اما در انتهای گزارش اعتماد اسامی چهره هایی که به استقبال گنجی رفته بودند آمده که مرور آنها قطعا جالب توجه است.
 
در انتهای گزارش اعتماد آمده بود: براساس گزارش های رسیده طی روز گذشته بسیاری از چهره های اصلاح طلب از جمله محسن کدیور، فیض الله عرب سرخی ، رضا تهرانی ، فریبا داوودی مهاجر، شاخه جوانان احزاب اصلاح طلب ، اعضای شاخه جوانان حوزه شمال جبهه مشارکت و برخی اعضای دفتر تحکیم وحدت با گنجی دیدار کردند.
 
البته این پایان ابراز خوشحالی جریان اصلاح طلب از آزادی روزنامه نگاری که وعده به موزه رفتن امام و اندیشه هایش را می داد، نبود.
 
روز 18 فروردین سال 85 تنها چند هفته پس از آزادی گنجی جمعی از اعضای شورای سیاستگذاری و مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی ( ادوار تحکیم وحدت ) با وی دیدار و گفت وگو کردند.
 
به گزارش روزنامه اعتماد که این خبر را به نقل از ایلنا در صفحه سیاسی خود پوشش داده بود، در این دیدار سید علی اکبر موسوی خوئینی ها نماینده اصلاح طلب مردم تهران در مجلس ششم به عنوان دبیرکل سازمان با تقدیر از جایگاه فکری اکبر گنجی می گوید: «آنچه در رابطه با وضعیت گنجی مطرح بود، دو جنبه را شامل می شد یک بخش دفاع از حقوق انسانی ایشان بود که به نظر می رسد این سازمان و دانشجویان بطور خاص و کثیری از تشکل ها و چهره های مختلف اجتماعی در داخل کشور در حد توان خود تلاش موثری انجام دادند و الحمدلله سلامتی ایشان حاکی از موفقیت این تلاش ها است »
 
اما موج حمایت چهره های اصلاح طلب از گنجی به اینجا ختم نمی شود. کمتر از یک ماه بعد انجمن صنفی روزنامه نگاران میزبان تقدیر از پنج روزنامه نگار است که نام اکبر گنجی نیز در میان آنان به چشم می خورد.
 
مرور 4 توهین تاریخی اصلاح‌طلبان به امام (ره)
تیتر یک روزنامه شرق به تقدیر از گنجی به عنوان پیشکسوت روزنامه نگاری اختصاص پیدا کرد
 
روزنامه اصلاح طلب شرق در شماره روز 14 اردیبهشت 85 خود با تیتر «تقدیر از پنج پیشکسوت روزنامه نگاری» در صفحه اول و با عکسی بزرگ از گنجی منتشر شد.
 
انجمن صنفی روزنامه نگاران در این برنامه که همزمان با روز جهانی مطبوعات تدارک دیده شده بود، اکبر گنجی را به دلیل شجاعت و شهامت در عرصه روزنامه نگاری شایسته دریافت قلم طلایی دانست.
 
در بخشی از گزارش شرق از این مراسم که مجری گری آن را ماشاالله شمس الواعظین بر عهده داشته، آمده است: بعد از [سخنرانی] «عمید نائینی» هم نوبت اکبر گنجی شد. چهره ای که بعد از ورود به سالن و در طول مراسم از سوی عکاسان و خبرنگاران داخلی و خارجی مورد توجه ویژه ای قرار گرفت و شاید بیش از صد عکس از او گرفته شد. گنجی که حدود 50 روز پیش با ریش های بلند سفید شده بعد از پنج سال در زندان بودن آزاد شد، دیروز سرحال تر از روزهای اول آزادی بود.
 
بنابر این گزارش، تقدیرها و ابراز خوشحالی روزنامه های اصلاح طلب از گنجی را می توان به شکل های مختلفی تفسیر کرد اما بدون شک اصلاح طلبان نمی توانند خاطره حمایت های خود را از کسی که فکر می کرد «زمان فرستاده شدن افکار امام به موزه فرا رسیده است» فراموش کنند.
 
سروش؛ چرخش از ایدئولوژی انقلابی تا اصلاح‌طلبی هجمه گرانه به امام(ره)
 
حسین حاج فرج دباغ بیشتر با عنوان عبدالکریم سروش شناخته می شود تا نام اصلی اش. اولین بار چهره اش در روزهای پس از انقلاب فرهنگی در تلویزیون ملی ایران دیده شد؛ جایی که به عنوان یکی از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی از شرایط و مبانی اسلامی کردن دانشگاه ها سخن می گفت.
 
اما عبدالکریم سروش قرار نبود تا آخر عمر سیاسی خود یک انقلابی دو آتشه باقی بماند و شرایط به گونه ای دیگر برای وی رقم خورد.
 
عقاید و نظرات سروش به تدریج به سوی تاویلی جدید از اسلام و قرآن پیش رفت تا جایی که نظرات وی انتقادات برخی علما و مراجع نظیر آیت الله سبحانی را نیز برانگیخت.
 
عبدالکریم سروش به تدریج نظرات خود درباره ولایت فقیه و اندیشه امام را نیز بیان کرد؛ نظراتی که قطعا با نگرش سال های ابتدای انقلاب وی متفاوت بود.
 
سروش که از دهه 70 شمسی به بعد دیگر با عنوان یک روشنفکر دینی شناخته می شد صراحتا اندیشه ولایت فقیه را نوعی دیکتاتوری خوانده و می گوید: «تئوری ولایت فقیه، عین استبداد دینی است و با این تئوری اصولاً نمی‌توان نظم دموکراتیک به وجود آورد. حتی هیچ کس نمی‌تواند در ذیل تئوری ولایت فقیه، عدالت بورزد چون همان‌گونه که فیلسوفان قدیمی گفته‌اند، قدرت مطلقه فساد مطلق می‌آورد. پارساترین فرد هم اگر در راس جامعه با قدرت غیرپاسخگو قرار گیرد بعد از چند سال بسیار از عدالت فاصله خواهد گرفت. لذا تئوری ولایت فقیه آیت‌الله خمینی از همان آغاز یک تئوری غیر اخلاقی بود.»
 
سروش  جمهوری اسلامی را تجربه‌ای تلخ دانسته و تاکید می کند که تئوری ولایت فقیه، تئوری عدالت ورزانه‌ای نبوده و نیست.
 
وی در مصاحبه ای با روزنامه «دی تسایت» چاپ آلمان در بهبوهه فتنه سال 88 در ایران، ادبیات تند تری را علیه اندیشه امام به کار گرفته و می گوید: «او شخصا آدم خوبی بود، اما نظریات نادرستی داشت... به علاوه او از سرکوب مخالفان خود ابایی نداشت»
 
سروش البته طی ماه های گذشته نیز ادعاهای دیگر درباره اندیشه امام مطرح کرده که به دلیل میزان و حجم توهین های اظهار شده، از آنها عبور می کنیم.
 
آیا «سروش» هم با اصلاح طلبان نسبتی ندارد؟!
 
وابستگی سروش به طیف ها و جریان های مختلف دانشگاهی و سیاسی قابل پنهان نیست ولی سوال اساسی این است که کدام جریان فکری طی سال های دوم خرداد به بعد سعی کرد این روشنفکر دینی را متعلق به خود بداند.
 
سروش چند روز پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال 92 در مصاحبه ای درباره مشی و نگرش سیاسی خود لب به سخن می گشاید.
 
عبدالکریم سروش خاتمی را عیار و نماد اصلاح طلبی و دموکراسی خواهی در فضای سیاست داخلی کشور نامیده و تصریح می کند: «به رغم همه انتقاداتی که به سیاست ورزی آقای خاتمی وارد است ایشان عیار و نماد اصلاح طلبی و دموکراسی خواهی در فضای سیاست داخلی کشور است و باید به ایشان در این حوزه ها تاسی کرد. وقتی که ایشان از آقای روحانی حمایت می کنند تصور می کنم که با لبیک گفتن دعوت ایشان و رای دادن به آقای روحانی وضعیت ما از آنچه که هست قدری بهتر شود.
 
سروش با تاکید بر اینکه ما اصلاح طلبیم و به اصلاحات تدریجی و گام به گام و خرد دلبسته ایم، یادآور شد: ممکن است آقای روحانی کاندیدای مطلوب ما نباشد، اما مشی اصلاح طلبی اتخاذ می کند که به هرحال در میدانِ رقابت به کاندیدایی رای بدهیم که نزدیکی بیشتری با خواست های ما دارد.
 
سروش در این مصاحبه از واژه «ما» به عنوان جایگاه اصلاح طلبان یاد کرده و بدون هیچ گونه تبصره ای خود را اصلاح طلب می خواند.
 
بنابر این گزارش، اما این تنها نقطه گرایش اصلاح طلبان به حسین حاج فرج دباغ نیست.
 
اوایل تابستان سال 86 زمزمه نگاشته شدن نامه از سوی برخی اصلاح طلبان شاخص و اعضای حلقه کیان به سروش به گوش رسید؛ خبری که اگر چه از سوی منابع رسمی تائید نشد ولی محتویات آن قابل تامل بود.
 
ظاهرا تعدادی از اعضای قدیمی حلقه کیان و چهره های شاخص اصلاح طلبان طی یک نامه محرمانه به عبدالکریم سروش خواستار نقش آفرینی مجدد وی در عرصه سیاست داخلی کشور در سال های ابتدایی ریاست جمهوری احمدی نژاد شده بودند .
 
شنیده ها حکایت از آن داشت که اصلاح طلبان در این نامه با ارائه تحلیل خود از شرایط کشور و اظهار استیصال از تدوین راهبردی مشخص برای  مقابله با دولت نهم خواستار فعالیت مجدد سروش در جهت تئوریزه کردن گفتمانی جدید برای به چالش کشاندن پارادایم فکری و ادبیات انقلابی و مردمی محمود احمدی نژاد شده بودند.
 
همین شنیده ها حاکی از این بود که اصلاح طلبان در این نامه بخش اعظم موفقیت اصلاح طلبان را در پیروزی 2 خرداد 76 مرهون درس‌های وی دانسته اند.
 
در این میان اصلاح طلبان هیچگاه در برابر مواضع توهین آمیز سروش به امام واکنشی نشان نداده و در مقابل منکر اصلاح طلب بودن سروش نیز نشدند.
 
آغاجری؛ از اهانت به مراجع تا تمسخر امام در حضور اصلاح طلبان!
 
چهره جنجالی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با سخنرانی توهین آمیزش در سال 1381 و توهین به مراجع و موضوع تقلید در اذهان جامعه ماندگار است.
 
هاشم آغاجری که 29 خرداد سال 1381 به دعوت شورای هماهنگی نیروهای دوم خرداد همدان به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر شریعتی در مراسمی با عنوان پروتستانیزم اسلامی و دکتر شریعتی حاضر شد و به بیان نظراتی درباره دین اسلام و تقلید پرداخت.
 
آغاجری در سخنان خود گفته بود: «دین‌شناسان با مردم رابطه معلم و متعلم است، نه رابطه مراد و مرید، رابطه مقلد و مقلد، که مردم از او تقلید بکنند، مگر مردم میمون هستند که از او تقلید بکنند، متعلم می‌فهمد و بعد عمل می‌کند و بعد سعی می‌کند این فهم خود را رشد بدهد تا روزی خودش بی‌نیاز شود از این معلم، خودش بتواند مستقیم مراجعه کند و استنباط بکند و درک نماید»
 
این اظهارات وی موجب اعتراض گسترده علما و روحانیون در شهرهای مختلف شد و در نهایت آغاجری روانه زندان گردید.
 
البته هاشم آغاجری چند سال بعد از زندان آزاد شد و در همان مراسمی که از اکبر گنجی به عنوان پیشکسوت روزنامه نگاری تقدیر شد شرکت کرد و به نیابت از مسعود بهنود جایزه وی را دریافت کرد.
 
مرور 4 توهین تاریخی اصلاح‌طلبان به امام (ره)
آغاجری در نشست تجلیل از گنجی به نیابت از مسعود بهنود جایزه وی را دریافت کرد
 
اما این پایان اظهارات جنجالی وی نبودو هاشم آغاجری عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب چندی بعد در بهمن ماه سال 1387 اینبار در حضور اصلاح طلبان به اندیشه های امام توهین کرد.
 
وی که در منزل عبدالله نوری و با موضوع «اخلاق سلطه و اخلاقی رهایی» سخن می گفت، ضمن تمسخر و هتاکی به ساحت مراجع عظام تقلید، علما و فقها تصریح کرد: «در حکومت ما از هیچ فقیهی، حکمی پیرامون مسایل اخلاقی و کرامت انسانی ندیدیم و تمامی موارد در جهت خرد کردن انسانیت و سلطه‌پذیری بوده است.»
 
آغاجری در ادامه با اشاره به بخشی از سخنان امام خمینی(ره)خاطرنشان کرد: «مشهور است که بنیانگذار انقلاب گفته ما مامور به انجام وظیفه هستیم نه نتیجه که این یعنی ما به نتیجه کاری نداریم و فقط وظیفه خود را انجام می‌دهیم. خواه این وظیفه درست و خواه نادرست باشد.»
 
آغاجری سپس با تمسخر، ضمن اشاره به جمله‌ای دیگر از بیانات امام راحل (ره) ادعا کرد این جمله با بیان پیشین امام(ره) در تناقض است: «بنیانگذار انقلاب در جای دیگری گفته است که حفظ نظام از اوجب واجبات است که این دو جمله در تضاد آشکار با همدیگر هستند.»
 
آغاجری در بخش دیگری از اظهارات خود با متهم کردن جمهوری اسلامی به استبداد و سلطه‌گری عنوان کرد: «نمی‌توان هم وظیفه‌گرا بود و هم به هر قیمتی که شده، نظام را حفظ کرد زیرا ممکن است ما در حفظ نظام، متوسل به زور و استبداد و سلطه شویم و این در تضاد آشکار با اخلاق است.»
 
اما این سخنان که در جمع تعدادی از اعضاء گروهک نهضت آزادی، تعدادی از مدیران دولت‌ سابق و جمعی از نمایندگان مجلس ششم بیان می‌شد، تنها با واکنش آرام یکی از حضار که از اعضاء سابق دفتر امام راحل(ره) بود، مواجه شد.
 
بنابر گزارش رسانه ها از این جلسه انصاری راد، ابراهیمی ، جماعتی، ابراهیم یزدی، عطریانفر ، سعید لیلاز، اعظم طالقانی، مرتضی مبلغ، صفری و چند تن دیگر از اصلاح طلبان نیز حضور داشتند.
 
آیا اصلاح طلبان «واقعا» با هتاکان به امام (ره) نسبتی ندارند؟
 
عیسی سحرخیز اما تازه‌ترین نمونه توهین به خط و جایگاه امام (ره) است. البته وی پس از آزادی از زندان در صفحه اجتماعی شخصی خود بارها انتقادات تندی را خطاب به جمهوری اسلامی و مسئولان ارشد نظام اظهار کرده است.
 
مرور 4 توهین تاریخی اصلاح‌طلبان به امام (ره)
دیدار سحرخیز و گنجی با مرحوم منتظری
 
در این میان برخی اصلاح طلبان سعی کردند سحرخیز را فردی معرفی کنند که خود را منصوب به جریان اصلاح طلبی می‌داند و برخی نیز سکوت را به هرگونه اظهارنظری ترجیح دادند.
 
داریوش قنبری یکی از فعالان اصلاح طلبی است که با اشاره به اظهارات سحرخیز می گوید: «قاطعانه می‌گویم هر تفکری که دیدگاه امام (ره) را قبول نداشته باشد و بخواهد فراتر از چارچوب‌های نظام حرکت کند از اصلاحات خارج است.»
 
وی ادامه می دهد: «هر دیدگاهی بخواهد مقابل امام (ره) باشد و مخالف تفکر ایشان باشد آن تفکر اصلاح‌طلبی نیست؛ بهتر است کسانی که اینگونه اظهارات را بیان می‌کنند عنوان اصلاح‌طلب را برای خودشان انتخاب نکنند و عنوانی که متناسب با خودشان و اظهاراتشان است را انتخاب کنند.»
 
از سوی دیگر حمیدرضا جلایی پور سعی می کند تبعات اظهارات سحرخیز را با روشی دیگر از اصلاح طلبان دور کند.
 
مرور 4 توهین تاریخی اصلاح‌طلبان به امام (ره)
دیدار هادی خامنه‌ای از اعضای تاثیرگذار مجمع روحانیون مبارز با سحرخیز در بیمارستان
 
وی در بخشی از مصاحبه خود با سایت جماران با بیان اینکه اگر امام هنوز زنده بود اصلاح طلب بود، با اشاره به اظهارات سحرخیز می گوید: « آیا تشکل هایی مانند مجمع روحانیون مبارز، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب کارگزاران از امام برائت جسته‌اند و از امام دور شده‌اند؟ اتفاقا نزدیک‌ترین یاران امام راهبران اصلی جریان اصلاحات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و دموکراسی‌خواهی‌اند.»
 
این اظهارات در حالی مطرح می شود که عیسی سحرخیز جدای از مسئولیتی که در دولت اصلاحات داشت بارها مورد حمایت این جریان و حتی شخص سید محمد خاتمی قرار گرفته است.
 
خاتمی در زمانی که سحرخیز در زندان به سر می برد و اعتصاب غذا کرده بود طی یادداشتی ضمن ابراز نگرانی از وضعیت سحرخیز از وی می خواهد که اعتصاب غذای خود را بشکند.
 
در بخشی از این یادداشت آمده: «بسیار متأسفم که با وجود بیماری و علی‌رغم مخالفت پزشکان، مجدداً به زندان اعزام شده‌اید و این کم‌توجهی مسئولان به هیچ وجه قابل قبول نیست.»
 
مرور 4 توهین تاریخی اصلاح‌طلبان به امام (ره)
نامه خاتمی به سحرخیز برای شکستن اعتصاب غذا
 
بنابر این گزارش، اصلاح طلبان طی چند روز گذشته تلاش کردند خود را پایبند به خط امام نشان دهند و اظهارات سحرخیز را فردی و خارج از اردوگاه اصلاحات معرفی کنند، اما مرور رفتار و عملکرد اصلاح طلبان در مقابل کسانی که بارها و بارها در بررسی اندیشه های امام پا را از نقد فراتر گذاشته و به توهین روی آورده اند، نمی تواند چهره این جریان سیاسی را به طور کلی پاک نگه دارد.
 
مرور 4 توهین تاریخی اصلاح‌طلبان به امام (ره)

جریان «تقدس زدایی از امام و اندیشه وی» به مرور اوج خواهد گرفت و اصلاح طلبانی که خود را مدعی خط امام (ره) و اندیشه های ایشان می دانند نیز به مرور زمان در برابر اظهارات به مراتب تندتر علیه خط امام از سوی برخی چهره های هم مسلک شان قرار خواهند گرفت.
 
حال باید دید، آیا مهر سکوت، توجیه و (با نگاهی بدبینانه) حمایت از هجمه کنندگان به خط امام بر پیشانی اصلاح طلبان خواهد نشست یا خیر!

باز هم دادیم...


تحریم و تعلیق" تمدید شد! +مرور لیست تعهدات ایران



در دهمین دور مذاکرات جامع هسته‌ای در وین توافقنامه ژنو تا 10 تیر ماه 94 تمدید شد به این ترتیب که تا اسفند ماه باید چارچوب توافق جامع حاصل شده باشد.

بر اساس گزارش فارس، امروز در هفتمین روز رایزنی‌ها در دهمین دور مذاکرات جامع هسته‌ای ایران و 1+5 در وین، طرفین توافقنامه ژنو را برای 10 تیر ماه سال آینده تمدید کردند.

بی بی سی هم گزارش داد ایران در برابر ادامه محدود کردن برنامه هسته ای خود بطور متوسط ماهانه حدود ۷۰۰ میلیون دلار از پول نفتش را دریافت خواهد کرد.

هیات‌های مذاکره کننده ایران و شش کشور از روز سه‌شنبه هفته گذشته 27 آبان در شهر وین گردهم آمدند تا دهمین دور مذاکرات جامع هسته‌ای را برگزار کنند. در این هفت روز از رایزنی‌ها ساعت‌ها گفت‌وگو برای حل اختلافات موجود بر سر راه توافق جامع صورت گرفت، ولی توافق جامع حاصل نشد و بحث‌ها بر سر حصول توافق سیاسی انجام شد و در نهایت توافق شد که توافق ژنو تمدید شود.


آنچه گذشت

سوم آذر ماه سال گذشته (1392) درست در چنین روزی بود که وزرای خارجه ایران و شش کشور (آمریکا، فرانسه، روسیه، چین، انگلستان و آلمان) به همراه کاترین اشتون مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا بعد از برگزاری سه دور نشست در شهر ژنو به توافقی تحت عنوان (برنامه اقدام مشترک) Joint Plan of Action دست یافتند.

پس از آنکه وزرای خارجه ایران و شش کشور به همراه کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در شهریور ماه سال گذشته در حاشیه شصت و هشتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک توافق کردند که به منظور حل موضوع هسته‌ای ایران مذاکره کنند و میز این مذاکرات در شهر ژنو چیده شد، رایزنی‌ها برای حل این موضوع که به گفته محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران بحران غیرضروری بود، با پیشنهاد ایران به گروه 1+5 مبنی بر«پایانی بر یک بحران غیرضروری، آغازی برای افق‌های جدید» آغاز و سه بار این شهر میزبان این گفت‌وگوها بود و در حالی که قرار بود در ژنو 2 توافقی در این زمینه حاصل شود، ولی به دلیل زیاده خواهی‌های فرانسه و با وجود اینکه وزرای خارجه شش کشور به ژنو آمده بودند تا کار را یکسره کنند، ولی همه به پایتخت‌ها بازگشتند و اعلام شد که دوباره به ژنو برمی‌گردند و در نهایت در ساعت سه بامداد روز یکشنبه سوم آذر ماه آن هم بعد از پنج روز مذاکره نفس گیر توافق ژنو با عنوان برنامه اقدام مشترک Joint Plan of Action حاصل شد و ظریف در نشستی خبری در پایان این توافق، آمادگی ایران را برای گفت‌وگو درباره گام پایانی توافقنامه ژنو اعلام کرد.

در مقدمه توافقنامه ژنو (برنامه اقدام مشترک) آمده است: هدف این مذاکرات رسیدن به یک راه حل جامع مورد توافق و بلند مدت است به نحوی که تضمین کند برنامه هسته‌ای ایران کاملاً صلح آمیز باقی خواهد ماند. ایران اعلام می‌کند تحت هیچ شرایطی به دنبال دستیابی یا گسترش سلاح هسته‌ای نیست. راه حل جامع مذکور مبتنی بر این اقدامات اولیه بوده و به یک گام نهایی منجر خواهد شد که دوره زمانی آن مورد توافق قرار گرفته و به رفع نگرانی‌ها می‌انجامد. این راه حل جامع، ایران را قادر می سازد تا به طور کامل از حقوق خود در بهره گیری از انرژی هسته‌ای برای اهداف صلح‌آمیز بر اساس مواد مرتبط در معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای و با رعایت تعهدات خود بر طبق معاهده از آن برخوردار شود. این راه حل جامع متضمن یک برنامه غنی سازی با تعریف مشترک و محدودیت‌های عملی و اقدامات شفاف ساز به منظور تضمین ماهیت صلح آمیز برنامه هسته‌ای می‌باشد. این راه حل جامع به مثابه یک مجموعه منسجم خواهد بود که هیچ بخشی از آن مورد توافق قرار نمی‌گیرد مگر آنکه در مورد تمامی بخش‌های آن توافق حاصل شود. این راه‌حل جامع شامل یک فرایند متقابل و قدم به قدم می‌باشد و به رفع همه جانبه تمامی تحریم‌های شورای امنیت، تحریم‌های چندجانبه و تحریم‌های ملی مربوط به برنامه هسته‌ای ایران می‌انجامد.

در این توافقنامه اعلام شد که گام اول دارای دوره زمانی شش ماهه خواهد بود و با توافق متقابل قابل تمدید می‌باشد. در این دوره همه اعضاء، با حسن نیت، در جهت حفظ فضای سازنده در مذاکرات فعالیت خواهند کرد.

توافق شد که در ازای یکسری اقدامات از سوی ایران در زمینه هسته‌ای از جمله ذخیره نیمی از اورانیوم موجود غنی شده 20 درصد به صورت اکسید 20 درصد برای تولید سوخت راکتور تحقیقاتی تهران و رقیق کردن بقیه آن به مواد کمتر از 5 درصد، عدم غنی سازی بالاتر از 5 درصد، عدم گسترش فعالیت‌ها در نطنز، فردو و یا راکتور اراک، دسترسی روزانه بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به فردو و نطنز و ... 1+5 نیز اقدامات داوطلبانه‌ای را صورت دهد از جمله توقف تلاش برای کاهش خرید نفت خام ایران، بازگشت مبالغ مشخص از عواید فروش نفت ایران در خارج از کشور به ایران و تعلیق برخی تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا بر صادرات پتروشیمی ایران، طلا و فلزات گرانبها و ...

در سند Non Paper که مورد توافق قرار گرفت قرار شد 4.2 میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه شده حاصل از فروش نفت ایران طی هشت قسط پرداخت شود.

این توافقنامه سی ام دی ماه وارد مرحله اجرا شد و پس از آن بود که گفت‌وگوها در بهمن ماه برای حصول توافق جامع هسته‌ای این بار در شهر وین کلید خورد.

از آن زمان تاکنون ایران و شش کشور 9 دور بر سر میز مذاکره نشستند تا بتوانند به توافقی جامع دست یابند. هفت دور در وین، یک دور در نیویورک و دور آخر هم در مسقط و دهمین دور نیز در هفته جاری در وین برگزار شد.

پس از آنکه ایران و شش کشور در وین 6 و در پایان شش ماه نخست توافق ژنو به این نتیجه رسیدند که به دلیل اختلافات موجود، حصول توافق عملی نیست، این مذاکرات را برای چهار ماه دیگر تمدید کردند که امروز سوم آذر ماه 1393 (24 نوامبر 2014) پایان این ضرب الاجل چهار ماه بود.


تعهدات ایران در توافق ژنو چه بود؟

به گزارش صراط، در نتیجه مذاکرات امروز در وین، طرفین توافقنامه ژنو را تا 10 تیر ماه سال آینده یعنی به مدت هفت ماه دیگر، تمدید کردند.

در این شرایط بار دیگر، لیست تعهدات ایران در توافقنامه مذکور را که از سی ام دی ماه سال 92 اجرایی شده است، مرور می کنیم:
  1. بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی صبح روز ۳۰ دی کار بازرسی از تأسیسات غنی سازی نطنز و فردو را آغاز می کنند. اجازه دسترسی آنها به تأسیسات نطنز و فردو که قبلا چند هفته یکبار بود، روزانه می شود. آنها اجازه بازرسی ماهانه از تأسیسات اراک را هم خواهند داشت (قبلا هر سه ماه یکبار بود).
  2. تولید اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده باید متوقف شود.
  3. فرآیند رقیق کردن نیمی از ذخیره گاز هگزافلورید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد از ۳۰ دی آغاز می شود و باید ظرف سه ماه تمام شود.
  4. فرآیند تبدیل نیم دیگر ذخیره گاز هگزافلورید اورانیوم با غنای ۲۰ درصد به اکسید (که قابل غنی سازی بیشتر نیست) باید ادامه یابد و ظرف شش ماه به پایان برسد.
  5. کار غنی سازی در نیمی از سانتریفوژهای فعال در تأسیسات نطنز و سه چهارم سانتریفوژهای فعال در تأسیسات فردو، شامل تمام سانتریفوژهای نسل آینده، باید متوقف شود.
  6. تولید سانتریفوژهای جدید در این شش ماه تنها برای جایگزین کردن ماشین های معیوب مجاز است.
  7. تأسیسات غنی سازی ایران در این مدت توسعه نمی یابد.
  8. فعالیت های تحقیق و توسعه ایران در این مدت از فعالیت های فعلی فراتر نمی رود.
  9. رآکتور آب سنگین اراک سوخت گذاری نمی شود و آغاز به کار نمی کند.
  10. تولید سوخت و آزمایش های بیشتر برای رآکتور اراک متوقف می شود.
  11. انتقال سوخت و آب سنگین به رآکتور اراک انجام نمی شود.
  12. تأسیساتی برای بازیافت پلوتونیوم از سوخت مصرف شده رآکتور آب سنگین در اراک احداث نمی شود (پلوتونیوم می تواند در ساخت نوعی از سلاح اتمی مورد استفاده باشد و حساسیت در مورد تأسیسات اراک از این جهت است)
  13. میزان ذخیره اورانیوم ۵ درصد غنی شده ایران در پایان شش ماه نمی بایست از میزان مشخصی بیشتر شده باشد.
  14. ایران برای نخستین بار اطلاعات مربوط به طراحی رآکتور اراک را در اختیار آژانس قرار می دهد.
  15. اطلاعات و اجازه دسترسی کنترل شده به کارگاه های مونتاژ سانتریفوژ، کارگاه های تولید گرداننده سانتریفوژ ها، انبارها و معادن اورانیوم برای اولین بار توسط ایران ارائه می شود.

این هم رای نیاورد...

خوشبختانه یکی دیگر از عاملان فتنه جهت پست وزارت علوم توسط نمایندگان روشنفکر و محترم مردم رای نیاورد

جزییات تکان دهنده از سوابق مدیریتی گزینه پیشنهادی دولت برای وزارت علوم

از اقدامات دیگر ایشان تحریک در به تعطیلی کشاندن کلاس های درس به دنبال انتصاب آیت‌الله عمید زنجانی به ریاست دانشگاه تهران در سال 84 می‌باشد که این امر نه تنها برخلاف اصول سیاسی بلکه برخلاف اصول آکادمیک نیز تلقی می‌شود. نظیر این اتفاقات پس از فتنه ۸۸ نیز به نحوی دیگر در دانشگاه تکرار شد که نتیجه ای جز به تعطیلی کشاندن کلاس های درسی و فراهم آمدن زمینه های التهاب در فضای عمومی در پی نداشت.

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی رئیس جمهور ما» به نقل از رجانیوز، معرفی «محمود نیلی احمدآبادی» به عنوان گزینه دولت به مجلس برای تصدی وزارت علوم، بار دیگر حرف منتقدان دولت را تایید کرد: «وزارت علوم دولت یازدهم سهمیه اصلاح طلبان تندروست»

 از همان روزهای نخست تشکیل کابینه دولت اعتدال، انتخاب وزیر علوم به چالشی جدی بین دولت و مجلس تبدیل شد چرا که رییس جمهور در عمل نشان داد اصرار بر مدیریت این وزارتخانه حساس توسط افراطیون دوم خردادی دارد. لذا برای نخستین بار جعفر میلی منفرد از عناصر تندرو و بازداشتی فتنه 88 برای تصدی این تصدی وزارتخانه به مجلس معرفی شد، هر چند وی نتوانست رای اعتماد نمایندگان را کسب کند اما بلافاصله روحانی با منصوب کردن جعفر توفیقی از دیگر تندروهای دوم خردادی به عنوان سرپرست وزارت علوم، نشان داد که قرار است مدیریت این وزارتخانه در دست عناصر بدسابقه سیاسی باقی بماند.

هر چند روحانی با آگاهی از عدم امکان رای آوردن توفیقی، در نهایت فرجی دانا را به مجلس برای تصدی وزارت علوم معرفی کرد اما اقدامات افراط گونه فرجی دانا در کمتر از یک سال حضورش در این وزارتخانه نشان داد اعتماد مجلس به وی یک اشتباه استراتژیک بوده و به همین علت در مرداد سال جاری، نمایندگان با استیضاح وی، اشتباه خود در اعتماد به وزیر سابق علوم را جبران کردند.

در هر حال پس از آنکه این وزارتخانه حساس با گذشت دو ماه با سرپرستی محمد علی نجفی اداره شد، در نهایت رییس جمهور از یک گزینه تندروی دیگر برای تصدی این وزارتخانه رونمایی کرد و با معرفی محمود نیلی احمد آبادی به مجلس، نشان داد نه تنها سر تعامل سازنده با قوه مقننه را ندارد بلکه اصرار دارد تقابل با مجلس را در این حیطه ادامه دهد.

در همین حال بعد از بسیج دانشجویی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران که طی روزهای گذشته با صدور بیانیه ای از لجبازی های دولت با مجلس در این باره به شدت انتقاد کرد، این بار دانشجویان بسیج دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه تهران که سالها از نزدیک مدیریت نیلی بر این دانشکده را احساس کرده اند، با صدور بیانیه ای نکات قابل توجهی درباره مدیریت نیلی بر دانشکده فنی دانشگاه تهران مطرح کرده اند که نظر به اهمیت آن، متن کامل آن را از نظر می گذرانید:

 

 

بسمه تعالی

 

دانشگاه و آموزش عالی کشور که می‌باید رکن اقتصاد دانش‌بنیان و پایه قطع وابستگی کشور به اجانب و نیز فراهم‌ساز زمینه‌های ارتقای مادی و معنوی و تحقق حیات طیبه و جامعه آرمانی توحیدی باشد، در صورتیکه بخواهد بازیچه امیال سیاسی و خواست‌های قدرت‌طلبانه حزبی و گروهی قرار گیرد، نه تنها از دستیابی به اهداف مذکور بازخواهد ماند، که موجب انحطاط نسل جوان دانشجو و نیز اتلاف سرمایه‌های ملی و عقب ماندگی کشور و نومیدی و سرخوردگی نخبگان از آینده خواهد بود.

از سوی دیگر دانشگاه شایسته تمدن اسلامی و نقش‌آفرین در نظام اسلامی، نمی‌تواند براساس رویه‌های سکولار موجود در غرب اداره شده و توسعه یابد؛ متأسفانه رویکرد دولت محترم در حوزه آموزش عالی کشور از ابتدای روی کار آمدن آن، تمرکز بر مسائل سیاسی و جناحی و حزبی به جای توجه به مسائل اصلی چون ارتقای علمی و طرح مسائلی جنجالی و موهوم چون بورسیه‌ها برای انحراف افکار عمومی نسبت به واقعیت‌ها بوده است؛ از سوی دیگر به نظر می‌رسد رویکرد دولت محترم در باب افق دانشگاه نیز، در قضاوتی خوش بینانه دستیابی به یک دانشگاه غربی است که تناسبی با افق تمدن اسلامی ندارد؛ گرچه ریاست محترم جمهور در سخنان خود بارها بر مقوله پیوند میان دانشگاه و مشکلات واقعی جامعه تأکید کرده‌اند، ولی مروری بر گزینه‌های معرفی‌شده از سوی ایشان نشان می‌دهد که این افراد علاوه بر حاشیه‌های سیاسی، چنین نگاهی را نیز نسبت به مقوله دانشگاه ندارند.

با توجه به حساسیت شرایط پیش رو و نیز فضای حاکم بر رابطه میان دولت و مجلس، نکاتی را به آگاهی افکار عمومی می‌رسانیم:

1- متاسفانه نظام آموزش عالی در سال‌های گذشته با وضعیت نابسامانی مواجه بوده است. این نابسامانی نه منحصر به یک دولت، بلکه در تمام دولت‌ها به نحوی وجود داشته و تصمیم‌گیری‌های نامنسجم و غیرمنطقی و عدم التزام عملی به راهبردهای مشخص شده برای آموزش عالی و فقدان برنامه، جهت محقق کردن اهداف کلان این نهاد راهبردی در نظام جمهوری اسلامی، باعث شده است که آموزش عالی با بحران هویت و فقدان غایت مشخص مواجه شود.

رویکرد بسیج دانشجویی در سال‌های گذشته و به طور مشخص در دوران دولت پیشین، رویکردی نقادانه بوده است؛ شاهد این مدعا بیانیه‌هایی است که در مواجهه با رویکردها و اقدامات انجام شده در دولت پیشین انتشار یافته که از جمله آن می‌توان انتقاد نسبت به تحریم پایگاه علمی Elsevier، نحوه رتبه بندی و ارتقای علمی اعضای هیئت علمی، پذیرش دانشجوی پولی، افزایش غیرمنطقی و ناگهانی ظرفیت‌های تحصیلات‌ تکمیلی، نوع نگاه به مقوله اسلامی کردن دانشگاه‌ها در دوره وزارت علوم دولت دهم و به طور خاص عدم شفافیت و ضابطه‌مندی در پذیرش بورسیه‌های هیئت علمی را برشمرد؛ این در حالی است که در آن دوره، کمتر جریان و دسته‌ای حاضر به اتخاذ موضعی منصفانه و درون‌گفتمانی در نقد رویکردهای ناصواب گذشته بود.

2- امروز پس از گذشت حدود یک سال و نیم از به روی کار آمدن دولت جدید و با مشاهده نابسامانی‌های جدی در یکی از راهبردی ترین دستگاه‌های کشور، بسیج دانشجویی بر خلاف مشی گذشته خود در طول این مدت، در برهه فعلی سکوت را جایز نمی شمرد و از طرفی به واسطه ضعف تحلیلی که در فضای عمومی و دانشگاه و در میان نمایندگان مجلس و مسئولین دولتی نسبت به مسئله آموزش عالی وجود دارد، لازم می‌داند که با نگاهی عمیق تر و به دور از جنجال های رسانه ای و سیاسی به مسئله آموزش عالی بپردازد که ان‌شاءالله در آینده ای نزدیک اقدام به انتشار بیانیه ای تحلیلی پیرامون این بحث خواهد کرد.

اما در برهه فعلی و با لحاظ نکات فوق، لازم است که در بررسی صلاحیت وزیر پیشنهادی علوم نکاتی مد نظر قرار گیرد:

الف) رویکردهای فرهنگی: عدم پایبندی حداقلی برخی مدیران به تقیدات دینی و حفظ شئونات اسلامی، افسار گسیختگی فضای فرهنگی دانشگاه، سکان‌داری آموزش عالی در نظام جمهوری اسلامی شایسته کسی است که به دانشگاه اسلامی به معنای واقعی کلمه معتقد باشد؛ اشتباهات گذشته در مسیر اسلامی کردن دانشگاه‌ها نباید موجب آن شود که به اصل موضوع دانشگاه اسلامی خدشه وارد گردد؛ متأسفانه مرور سوابق جناب آقای دکتر نیلی نشان می‌دهد که ایشان به معنای واقعی کلمه اعتقادی به دانشگاه اسلامی ندارند و شاهد این مدعا کارنامه عملکردی ایشان در دوران ریاست بر پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌شود:

- ایشان در طول دوران ریاست خود بر پردیس دانشکده‌های فنی دانشگاه تهران، التزامی به نصب مدیرانی با پایبندی ظاهری و حداقلی به شئونات اسلامی نداشتند که جزئیات مصداقی از این مسئله قابل ارائه است اما در این مقال نمی‌گنجد اما لازم به ذکر است که متأسفانه دکتر نیلی در برابر اعتراضات دانشجویان مذهبی و انقلابی دانشکده فنی نسبت به اقدامات یکی از مدیرانشان هیچگونه واکنش نشان نداده و حتی اظهار تأسفی نیز ننمودند.

- متأسفانه وضعیت ظاهری دانشکده فنی در دوران مدیریت ایشان به گونه‌ای بود که کمتر تلاشی برای حفظ شئونات اسلامی و آکادمیک صورت می گرفت و با کمال تأسف جشن‌هایی چون جشن های مناسبتی، به محفلی برای روابط خارج از عرف دختر و پسر تبدیل می‌شد. بر این نکته باید صدور مجوز برای برگزاری اردوهای مختلط بدون ضابطه و حمایت مالی از این اردوها را نیز افزود.

ب) رویکردهای سیاسی: قربانی شدن فضای آکادمیک در برهه های خاص، زمینه چینی جهت تشویش و تشنج در فضای عمومی، تبعیض میان تشکل های دانشجویی

- از اقدامات دیگر ایشان تحریک در به تعطیلی کشاندن کلاس های درس به دنبال انتصاب آیت‌الله عمید زنجانی به ریاست دانشگاه تهران در سال 84 می‌باشد که این امر نه تنها برخلاف اصول سیاسی بلکه برخلاف اصول آکادمیک نیز تلقی می‌شود. نظیر این اتفاقات پس از فتنه 88 نیز به نحوی دیگر در دانشگاه تکرار شد که نتیجه ای جز به تعطیلی کشاندن کلاس های درسی و فراهم آمدن زمینه های التهاب در فضای عمومی در پی نداشت.

- امضای نامه موسوم به 88 نفر از اساتید دانشکده فنی خطاب به مقام معظم رهبری و اهتمام به جمع آوری امضا از اساتید دانشکده از دیگر اقدامات ایشان است؛ انتشار این نامه در آن زمان جز مهیا کردن خوراک رسانه های بیگانه، نتیجه ای را در پی نداشته است و جای این سوال باقی است که چرا باید در آن فضای غبار آلود امضای چنین نامه ای توسط افرادی چون آقای دکتر نیلی پیگیری شود؟

- رویه ایشان در مدیریت، اعمال تبعیض و بغض نسبت به تشکل‌های انقلابی بوده است به گونه‌ای که از در اختیار گذاشتن حداقل‌های لازم فعالیت به تشکل‌های همسو با مواضع انقلاب و رهبری به شدت امتناع کرده و در مقابل از هیچ اقدامی برای تقویت تشکل‌هایی که متأسفانه مواضعی همسو با دشمنان کشور نیز داشتند، فروگذار نمی‌کردند. این مسأله حتی نسبت به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشکده فنی نیز نمود داشت.

جزئیات بیشتری نیز از سوابق آقای دکتر نیلی با توجه به برخوردهای دانشجویان در طی سال های حضور ایشان در دانشکده فنی موجود و قابل ارائه است که از حوصله این متن خارج است.

با توجه به جمیع موارد فوق به نظر می‌رسد دولت محترم به جای اصلاح رویه پیشین خود، در معرفی گزینه جدید همچنان بر روند نادرست گذشته پافشاری کرده و نیز با طرح مسائلی موهوم و بی‌پایه چون بورسیه‌ها و عدم بیان روشن و دقیق واقعیت مسأله، به گونه‌ای فضاسازی می‌کند که گویی دلیل استیضاح وزیر علوم جلوگیری از بورسیه‌ها بوده است.

امید است که نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی با لحاظ نکات فوق، نسبت به رای اعتماد و یا عدم اعتماد خود به وزیر پیشنهادی علوم تصمیم بگیرند و فارغ از جنجال‌های رسانه‌ای و سیاسی وظیفه تاریخی خود را به انجام رسانند.»

 


جزییات بیشتر از عملکرد منفی و پرحاشیه نیلی در دانشگاه تهران

در همین راستا باره سید محسن میرحاجی مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران نیز با اشاره به مطرح شدن محمود نیلی احمدآبادی به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت علوم، نکات تکان دهنده و مهمی از عملکرد وی در دانشگاه تهران بیان کرد. وی به تسنیم گفت: ما از دولت آقای روحانی انتظار داشتیم بیش از این سکان وزارت علوم که مهمترین وزارتخانه کشور است را معطل نگذارد و با یک نگاه منطقی و دلسوزانه گزینه‌ای را برای تصدی‌ وزارت علوم انتخاب کند که در عین حال هم واجد ویژگی‌های علمی و هم توان مدیریتی باشد.
وی افزود: فردی که مسئولیت وزارت علوم را برعهده می‌گیرد، باید از صلاحیت فکری و فرهنگی نیز برخوردار بوده و شخصیت مستقلی داشته باشد، اما متاسفانه به نظر می‌رسد دولت، سخن یکی از معاونان رئیس جمهور را که اعلام کرده بود با هر گزینه‌ای مخالفت کنید، گزینه بعدی فرق چندانی نخواهد داشت، جامه عمل پوشانده و در این زمینه صادق است و گزینه‌های نزدیک به یک طیف سیاسی را برای وزارت علوم معرفی می‌کند.
میرحاجی درباره سوابق اجرایی و مدیریت وزیر علوم پیشنهادی دولت یادآور شد: مهمترین مسئولیت نیلی ریاست دانشکده فنی دانشگاه تهران و سرپرستی دانشگاه تهران طی چند ماه اخیر بوده است، بنابراین وی سابقه اجرایی روشن و کارنامه مشخصی برای تصدی این وزارتخانه ندارد. این برای جامعه دانشگاهی خوب نیست که با وجود این همه شخصیت‌های علمی و توانمند، گزینه‌ای با سوابق حداقلی به عنوان گزینه وزارت علوم معرفی می‌شود.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران با بیان اینکه علاوه بر سابقه حداقلی در مناصب اجرایی، نیلی احمد آبادی هرگز در کارگروه‌های کلان و بنیادین مربوط به حوزه‌های علمی فعالیت نداشته‌است، گفت: این شخص در هیچ کارگروهی که مسائل علمی کشور را سیاستگذاری می‌کردند حضور نداشته و با این مسائل آشنا نبوده است.
در زمان ریاست نیلی در دانشکده فنی اتفاقات تلخی رخ داد
میرحاجی با اشاره به اینکه کارنامه نیلی احمد‌آبادی در ریاست دانشکده فنی تهران نتایجی را در بر دارد که بر اساس آن نمی‌توان به عنوان وزیر علوم به او اعتماد کرد، اضافه کرد: در زمان ریاست وی بر دانشکده فنی تهران مسائلی رخ داد که غالبا اتفاقات تلخی بود و در تاریخ این دانشکده ثبت شد.
وی با اشاره به شخصیت اجرایی نیلی احمد‌آبادی و همکاران وی در دانشکده فنی دانشگاه تهران گفت: یکی از معاونان وی از مدافعان سرسخت سروش بود و برخی از مدیران منتصب به وی اهل اباحه‌گری بودند، نه تنها خود وی اهل مراعات مسائل شرعی نبود بلکه تصدی امور در دانشکده فنی در آن زمان به دست کسانی افتاد که به حداقل‌های شرعیات پایبند نبودند.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران افزود: در دوران ریاست وی و معاونانش جریان مومن دانشگاه در زمینه سیاست‌گذاری تحت فشار بودند و در عین حال وی و معاونانش با مجموعه‌های ناهمسو با اهداف نظام به شکل عیان و گاه پنهان همسو بوده و از آنها حمایت‌های جدی سخت‌افزاری و نرم‌افزاری می‌کردند.
میرحاجی در همین زمینه تصریح کرد: نحوه مواجه نیلی با تشکل‌های مختلف دانشجویی در آن دوران به روشنی بیانگر عملکرد وی است.
وی با اشاره به نگاه‌های فرهنگی وزیر پیشنهادی علوم و فعالیت‌های صورت گرفته در دانشکده فنی در این خصوص تصریح کرد: در دوره مدیریتی نیلی در دانشکده فنی اردوهای مختلطی برگزار شد که یکی از آنها اردوی مختلط ترکیه بود که تبعات آن تا مدت‌ها بر پردیس دانشگاه تهران حاکم بود. بی‌توجهی به مسائل فرهنگی و مسائلی از جمله حجاب، در این دوران به شکلی بود که اگر پیش از این دوران حداقل توجهاتی به آنها می‌شد در این دوران این حوزه‌ها به راحتی آزاد شد و اردوهای هنجارشکن و ناراحت کننده در دانشکده فنی برگزار می‌شد.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران با اشاره به نحوه مدیریت دانشگاه تهران در مدت سرپرستی نیلی احمد‌آبادی گفت: نیلی احمد‌آبادی برای اداره دانشگاه تهران از خط دهی شورای 4 نفره‌ای پشتیبانی فکری می‌شود که هر 4 عضو این شورا از اساتید تندرو رادیکال دانشگاه تهران بوده و از همفکری آنها بهره می‌گیرد.
افرادی که در دانشگاه تهران بر سر کار آمده‌اند به یک طیف خاص سیاسی وابسته‌اند
میرحاجی با بیان اینکه انتصابات دانشگاه تهران در این دوران نیز خود مسئله دیگری است، گفت: افرادی که اخیرا در دانشگاه تهران بر سر کار آمده‌اند اغلب به یک طیف خاص سیاسی وابسته‌اند و از نظر توانمندی اجرایی اغلب ضعیف و بی‌کارنامه‌اند. طبیعتا فردی که خود دارای سوابق و توانمندی‌های لازم برای اداره مرکزی نباشد، از نیروهایی استفاده می‌کند که مانند خود او ضعیفند و متاسفانه شاهدیم که چنین فردی برای تصدی وزارتخانه‌ای مانند علوم انتخاب می‌شود.
وی در ادامه با اشاره به اینکه طی این مدت به دلیل نگاه سیاسی تند سرپرست دانشگاه تهران اتفاقاتی با نظر و تصمیم وی در دانشگاه تهران رخ داده است که می‌تواند طلیعه اتفاقات بزرگتری باشد، گفت: این اتفاقات در دانشگاه ایجاد تنش کرده و فضای دانشگاه را از مسائل علمی دور می‌کند.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران با اشاره به نمونه‌هایی در این خصوص گفت: یکی از مسائلی که حاشیه‌ساز شد و البته با اصرار دلسوزان و خیرخواهان لغو شد، اما نظر دکتر نیلی همچنان به برگزاری این برنامه بود، مراسمی بود که قرار بود با حضور افراد موثر در فتنه 88 مانند حجاریان، معین‌فر و لطف‌الله میثمی در دانشکده فنی برگزار شود که امر کم سابقه‌ای در دانشگاه تهران به شمار می‌رفت و بنا نبود دانشگاه‌ها جولانگاه جریان تندرو قرار گیرند و تنش در آنها وجود داشته باشد. این در حالی بود که دکتر نیلی نشان داد که نه تنها خود مخالفتی با این اقدامات ندارد بلکه بر آنها صحه می‌گذارد.
میرحاجی افزود: همچنین طی مدت سرپرستی نیلی به یکی از تشکل‌های دانشجویی مجوز برنامه‌ای داده شد که بعضا مجرمین امنیتی فتنه 88 و برخی از عناصر معارض و مسئله‌ساز نظام نظیر نوری‌زاد و محمدرضا خاتمی در مراسم افطاری حضور یافتند، علاوه بر آن مجوز برگزاری مراسم افطاری به یکی از احزاب سیاسی در دانشگاه تهران داده شد که افراد پرحاشیه در آن حضور یافتند.
وی با اشاره به وضعیت امروز دانشگاه تهران گفت: پس از سرپرستی نیلی احمد‌آبادی در دانشگاه تهران افرادی در سطح دانشگاه‌ ظهور و بروز و فرصت سخنرانی پیدا کردند که بعضا از مجرمین امنیتی فتنه و عناصر معارضی هستند و فضای دانشگاه‌ها را به یک تریبون یک طرفه افراد مخالف نظام تبدیل می‌کنند. افرادی که حضور آنها در مراسم‌های سخنرانی و تبلیغات برنامه‌هایشان در سطح دانشگاه‌ دیده می‌شود.

مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران گفت: قطعا تریبون دادن یک طرفه نمی‌تواند ناشی از چیزی جز نگاه مسئله‌دار سیاسی خود رئیس دانشگاه باشد.
میرحاجی افزود:کسی که در دوران کوتاه مدت سرپرستی خود بستر و زمینه چنین مسائلی را ایجاد کرده است، حتما در مسئولیت بزرگتری هم که همان وزارت علوم است نمی‌تواند روند خود را اصلاح کند و این روند ادامه خواهد داشت.
وی با اشاره به اتفاقات فتنه 88 در دانشگاه تهران و نقش نیلی احمدآبادی در این زمینه گفت: وی در ایام فتنه 88 رئیس دانشکده فنی بود و در زمانی که اتفاقات کوی دانشگاه رخ داد، این مسئولیت را برعهده داشت، در شرایطی که دانشگاه به فضای آرام نیاز داشت نیلی یک سویه امتحانات دانشکده فنی دانشگاه تهران را تعطیل کرد و این مسئله منجر شد تا امتحانات دانشکده‌های دیگر دانشگاه تهران نیز تحت تاثیر این اقدام برگزار نشود و ثمره‌ای جز التهابات و تنش برای دانشگاه و سردرگمی دانشجویان برای امتحانات نداشت.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران تاکید کرد: این نشان می‌دهد که وی در آن دوران نه تنها به دنبال آرام کردن دانشگاه نبود، بلکه آب به آسیاب دشمن می‌ریخت و به دور از تدبیر و برخورد عقلانی مدیریت فضا را شعله‌ورتر می‌کرد.
نامه معروف به 88 و ایمیل همه با هم نیلی برای فشار به ارکان نظام
میرحاجی به اقدامات نیلی احمد‌آبادی پس از وقایع فتنه 88 نیز گفت: نیلی جزو امضاء کنندگان نامه معروف به 88 است و در آن دوران با کمک دوستانش در دانشکده فنی ایمیلی با عنوان "همه با هم" ایجاد کرد و هر کجا لازم بود به یکی از ارکان و مسئولان نظام فشاری ایجاد کنند از آن استفاده می‌کردند و جزو پرچمداران عناصر اصلی خط دهی و فضاسازی در بین اساتید بود، تحصنی که در ایام فتنه در دانشگاه تهران شکل گرفت، مورد حمایت رسمی سازمان منافقین قرارگرفت.
وی با اشاره به عدم تایید صلاحیت نیلی احمدآبادی در شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی با بررسی سوابق وی در دانشکده فنی و توانمندی‌های اجرایی‌اش اینگونه قضاوت کردند که او توانایی اداره دانشگاه تهران را ندارد. اگر این مسئله را یک قضاوت منصفانه از شورا که افراد نخبه و رجال فکری و فرهنگی کشور در آن هستند بدانیم، معرفی وی برای جایگاه بزرگتری مانند وزارت علوم زنگ خطری است و همین گزینه به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت علوم معرفی می‌شود.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران گفت: دکتر روحانی اگر به دنبال اعتدال و تقویت جریان علمی کشور است، نباید مسئولیت وزارت علوم را به گروه‌های سیاسی بسپارد و نباید با مسئولیت وزارتخانه‌ای مانند علوم، سیاسی و حزبی برخورد کند.
میرحاجی گفت: به نظر می‌رسد آقای روحانی پیش از اینکه وزارت علوم برایش موضوعیت داشته باشد، بازی سیاسی که به بهانه وزارت علوم در افکار عمومی ایجاد کرده‌است موضوعیت دارد. به نظر می‌رسد ایشان می‌خواهد از پروژه وزارت علوم استفاده سیاسی ببرد.
وی گفت: توصیه ما به رئیس جمهور این است که بیش از اینکه نگران جذب و حفظ یک طیف رادیکال سیاسی و دست و پا کردن یک بدنه رای از یک طیف سیاسی خاص برای انتخابات باشند، خیرخواهانه و دلسوزانه به وزارت علوم نگاه کنند و از نمایندگان مجلس نیز می‌خواهم به عنوان عصاره فضائل ملت با رصد دقیق کارنامه و سوابق آقای نیلی احمدآبادی حق‌مدارانه و بر محور مصالح کشور از وجود چنین عنصر مسئله‌ساز، ناکارآمد و ناتوانی در وزارت علوم که مهمترین نهاد آموزشی کشور است جلوگیری کنند.

بازگشت یک استاد به دانشگاه پس از رابطه نامشروع با دختر دانشجو!


سال‌ها قبل حمیدرضا جلایی‌پور نوشته بود: «بدنه اصلی جریان اصلاح‌طلب همان 2500 نفری بودند که در دوره سازندگی برای ادامه تحصیل با بورس وزارت علوم به کانادا، انگلیس و استرالیا اعزام شدند» طبیعی است که در بین آنها هم افراد وطن‌دوست و انقلابی کم نیستند، اما همه چیز حکایت از آن دارد که سران آن جریان برای بقاء و تأثیرگذاری سیاسی در دانشگاه‌های کشور دست به هر کاری می‌زند حتی اگر به قیمت نابودی و ناامیدی هزاران نخبه جوان تمام شود. و بعد برای پنهان ماندن اصل ماجرا، شیپور دروغین بورسیه‌ها را در دست می‌گیرد و آنقدر در آن می‌دمد که کسی متوجه بازگشت بی‌سر و صدای خائنین به ناموس و میهن این مردم و دانشجویان آنها نشود!

کیهان دو نمونه تلخ را یادآوری کرده است:

الف: نیمه سال 87، خودرویی با سرعت غیرمجاز در حال عبور از بزرگراه‌ قزوین-زنجان است، راننده به اخطار ایست پلیس برای توقف توجهی نمی‌کند، پس از اندکی تعقیب و گریز، خودرو متوقف و به پاسگاه پلیس راه هدایت می‌شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که راننده، استاد یکی از دانشگاه‌های مهم کشور است و سرنشین دیگر، خانم جوانی است که دانشجوی وی است. در جریان تحقیق برای تصدیق هویت راننده، چندین شکایت توسط دانشجویان و برخی کارمندان دیگر کشف می‌شود و لاجرم آنها به مرجع قضایی معرفی می‌شوند. پس از بررسی‌های فراوان و تشکیل پرونده‌ای مفصل و صرف زمان بسیار و تحقیقات طولانی و کشف حقایقی تکان‌دهنده (که جزئیات آن نزد کیهان محفوظ است و شرح آن جز تلخی و تکدر حاصل دیگری ندارد) دادگاه کیفری با صدور دادنامه‌ای مفصل، استاد خاطی و خائن را به اتهام رابطه نامشروع و... به مجازات‌‌هایی از قبیل شلاق، تبعید و... محکوم می‌کند. همزمان هیئت رسیدگی به  تخلفات اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها نیز آن استاد را که آبروی اساتید متعهد و مومن را برده بود، از دانشگاه اخراج می‌کند. او به دیوان عدالت اداری شکایت می‌کند و دیوان حکم دانشگاه مبنی بر اخراج را تائید می‌کند. احکام قضایی اجرا می‌شود و آن مرد سال‌های تبعید را هم سپری می‌کند اما ناگهان و در آغازین ماه‌های شروع بکار دولت یازدهم همان مرد - که البته رئیس شاخه استانی یکی از احزاب منحله هم بوده- به تکاپوی بازگشت به دانشگاه می‌افتد! با مسئولان مختلف دیدار می‌کند، وعده‌هایی می‌گیرد و نامه‌های حمایتی صادر می‌شود و با ادعای کشف اسناد و ادله جدید دوباره در دیوان عدالت اداری طرح دعوی می‌کند‍! یکی دو نامه حمایتی هم برای او صادر می‌شود. حتی یک کارمند وزارت علوم، خارج از صلاحیت اداری و شغلی‌اش برای آنکه کار را یکسره کند، طی نامه‌ای، هویت و صلاحیت صادرکنندگان حکم اخراج آن استاد‌نما به جرم دست‌درازی به دختران بی‌پناه مردم را زیر سؤال می‌برد و جالب آنکه این نامه (که یک مکاتبه داخلی بود) در جهت حمایت از استاد خاطی، از پرونده قضایی وی سردرمی‌آورد و... ظاهرا باید به زودی شاهد بازگشت پیروزمندانه این استاد به دانشگاه باشیم. هرچند هم‌اکنون نیز او به صورت غیر رسمی حضورش را آغاز کرده است!

ب: در کوران فتنه سال 88 بسیاری تحت تاثیر القائات مسموم، سخنانی گفتند و حرکاتی کردند که با فروافتادن پرده‌ها، به باطل بودن ادعاها پی بردند و به صف فشرده انبوه مردم بازگشتند. بسیاری از آنها را دوش به دوش خود در 9 دی تاریخی انقلاب دیدیم. اما دکتر «ع.‌م» حساب شده و فعال از مدت‌ها قبل از فتنه در جلسات براندازی شرکت کرد و برای لحظه لحظه حادثه برنامه ریخت. در کوران فتنه هم از هیچ تلاشی برای براندازی کوتاهی نکرد و نصیحت مشفقان در وی اثری نکرد. دادگاه انقلاب پرونده او را به اتهامات گوناگون مورد بررسی قرار داد و پس از چندین و چند جلسه و مطالعه همه اسناد و شواهد غیرقابل انکار، او را به پنج سال حبس و... محکوم کرد. وی نیز از سوی هیئت رسیدگی به تخلفات اعضاء هیئت علمی دانشگاه‌ها، از دانشگاه اخراج شد. اما او هم با آغاز کار دولت یازدهم، سودای بازگشت ساز کرد و به طرح دعوی در دیوان عدالت اداری پرداخت. عوامل پرده‌نشینی که هزینه اعمال آنها را فرجی‌دانا داد، حمایت از او را آغاز کردند و در حالیکه طرف شکایت «ع.م» وزارت علوم بود، در اقدامی عجیب و بی‌سابقه، معاون حقوقی وزیر نامه محرمانه‌ای خطاب به قاضی پرونده و با محتوای حمایت از شاکی ارسال کرد! حتی رئیس دانشگاه هم نامه حمایت‌آمیز از وی تنظیم و ارسال کرد و باز هم همان مقام غیرمسئول و فاقد صلاحیت اداری، صلاحیت و شایستگی صادرکنندگان رأی اخراج را زیرسؤال برد تا همه چیز برای بازگشت این شخص خائن و وطن‌فروش و عنصر فعال در فتنه آماده شود...

دولت چگونه نظر مردم را حذف کرد؟! +عکس


مرتضی حیدری مجری برنامه زنده تلویزیونی پایش شبکه اول سیما در ابتدای برنامه شب گذشته، در مورد عدم نمایش نظرسنجی هفته گذشته این برنامه توضیحاتی داد.

حیدری گفت: ما در برنامه هفته گذشته چند ساعت قبل از برنامه، سئوال نظرسنجی این برنامه را برای اخذ نظر مردم منتشر کردیم و بحث‌های زیادی در مورد این سئوال بین بینندگان در گرفته بود اما با شروع برنامه و با درخواست دولت، سئوال نظرسنجی را حذف و آن را نمایش ندادیم.

سوال نظرسنجی این برنامه که به دستور دولت حذف شده بود، به این شرح است: آیا شما کاهش نرخ بیکاری در ماه‌های اخیر را احساس کردید؟ در مدت زمانی که این سئوال نظرسنجی پخش می شد و قبل از فشار دولت برای حذف آن، حدود 60 درصد از شرکت کنندگان گزینه خیر و 40 درصد گزینه بله را انتخاب کرده بودند.


دولت سوالی که به نفعش نبود از برنامه حذف کرد! +عکس